رسول ملکیان اصفهانی

زندگینامه و آثار علمی و پژوهشی و قرآنی رسول ملکیان اصفهانی

رسول ملکیان اصفهانی

زندگینامه و آثار علمی و پژوهشی و قرآنی رسول ملکیان اصفهانی

مشخصات بلاگ
رسول ملکیان اصفهانی

آثار علمی دراین سایت بصورت تخصصی در حوزه قرآن و مفاهیم شناسی می باشد .
و به لطف الهی پدید آمده است که بصورت رایگان (115 جلد) در اختیار عموم قرار می گیرد.

علم مفاهیم شناسی درقرآن ازعلوم نسبتا نو پدید تفسیر و علوم قرآن می باشد .
مطالب آن بویژه منبع مناسب برای پژوهشگران قرآن و پایان نامه ها است.

یاد داشت ها بیشتر دغدغه های استاد می باشد .

بایگانی

۱ مطلب با موضوع «یادداشت ها و ایده ها :: اعجاز علمی قرآن کریم (خانه عنکبوت، خانه ای سست )» ثبت شده است

 

خداوند در سوره عنکبوت می فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»(۱)؛ مثل کسانی که جز خداوند یار و یاوری برای خود برگزیده اند، همانند عنکبوت است که برای خود خانه ای ساخته است و اگر بدانند سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است.

 

خداوند در سوره عنکبوت می فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»(۱)؛ مثل کسانی که جز خداوند یار و یاوری برای خود برگزیده اند، همانند عنکبوت است که برای خود خانه ای ساخته است و اگر بدانند سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است.

 

این موضوع را که خانه عنکبوت از نظر مادی و معنوی سست ترین خانه هاست؛ مطالعات اخیر حیوان شناسی در زمین به اثبات رسانده است. مفسران در این باره گفته اند: منکرانی که ولایت غیر خدا را پذیرفته اند در سستی و ضعف اعتقاد، همانند عنکبوت هستند که برای خود خانه ای ساخته تا در پناه آن آرام گیرد؛ در حالی که خانه او سست ترین خانه ها به شمار رفته، برای پناه جستن، شایستگی ندارد و اگر این منکران می دانستند چنین کاری را انجام نمی دادند.

 

عنکبوت از نظر علمی

عنکبوت از شاخه بندپایان(۲) و از رده آراکنوئیدها(۳) است. در این شاخه غیر از عنکبوتیان جنس های دیگری نظیر عقرب ها و کنه ها نیز وجود دارند. بدن عنکبوت(۴) به دو قسمت جلویی و عقبی تقسیم می شود؛ در قسمت جلو سر و سینه قرار گرفته و قسمت عقبی بدن، شکم را در بر می گیرد. در قسمت جلو چهار جفت پا و دو جفت شاخک حسی و یک جفت شاخک قلاب مانند به شکل گاز انبر یا چنگال هایی که حاوی غدد سمی است وجود دارد. کمر باریک عنکبوت قسمت جلویی بدن او را از قسمت عقبی جدا می کند.

عنکبوت چشم های ساده ای دارد که تعداد آنها به هشت عدد می رسد؛ البته گاهی تعداد چشم ها از هشت کمتر است. این حیوان با شکار کردن حشرات، روزگار می گذراند و پوستی ضخیم و پوشیده از مو دارد. این پوست هفت تا هشت بار می افتد تا به مرحله کمال خود برسد. جانور شناسان امروز، بیش از سی هزار نوع عنکبوت را مورد شناسایی قرار داده اند که از نظر شکل؛ رنگ و حجم (بین کمتر از یک میلیمتر و نود میلیمتر) با هم متفاوتند. بیشتر عنکبوت ها در خشکی و به صورت فردی (جز در هنگام جفتگیری و سر از تخم درآوردن بچه عنکبوت ها) زندگی می کنند. محیط زیست عنکبوت ها از سطح دریا تا ارتفاع پنج هزار متری گسترده شده است.

این حشرات، سه جفت زایده برجسته و متحرک در پایین شکم دارند؛ این زایده ها سوراخ های ریزی دارند که مایع سازنده تارهای عنکبوت از آن خارج می شود، به همین علت به این سوراخ ها دوک گفته می شود. این مایع که از طریق دوک های قسمت عقب بدن از تعدادی غدد ویژه ترشح می شود، به محض آنکه در معرض هوا قرار گیرد خشک می گردد. پس از خشک شدن، تارهایی با شکل، طول و استحکام متفاوت ایجاد می شوند. این تفاوت، ناشی از تفاوت غدد ترشح کننده تارهاست. عنکبوت در خانه اش - که همه فعالیت های حیاتی خود را در آن انجام می دهد - می ماند. این حشره غیر از این خانه، مخفیگاه دیگری نیز برای خود می سازد که به وسیله تارِ شکار به خانه متصل شود و در مواقع خطر به این مخفیگاه پناه می برد.

 

مفاهیم علمی موجود در آیه:

 

۱. مفرد آوردن عنکبوت

در فرهنگ لسان العرب آمده است: عنکبوت جانور کوچکی است که در هوا و بر روی دهانه چاه، ترکیبی را می بافد. این کلمه مؤنث است؛ اما گاهی در شعر به صورت مذکر هم آمده است. به خانه عنکبوت (عَکدَبَة) گفته می شود. فراء می گوید: عنکبوت مؤنث است؛ البته برخی عرب ها آن را به صورت مذکر هم می آورند. جمع آن عنکبوتات، عَناکِب و عَناکیب و اسم مصغر آن عُنَیکِب است. اهل یمن به آن عَنکَباه می گویند؛ گاهی نیز عَنکَباء و عَنکَبوه نامیده می شود. سیبویه با استشهاد به افزودن تاء به عنکبوت آن را عنکباء می نامد و من نمی دانم آیا اسم مفرد است یا جمع. ابن اعرابی می گوید: عَنکَب مذکر است و مؤنث آن عَنکَبة است. گفته شده است عَنکَب اسم جنس عنکبوت است و عنکبوت هم مذکر و هم مؤنث است. (مبرد) می گوید: عنکبوت مؤنث است؛ اما مذکر هم آورده شده است.

نظر غالب آن است که واژه عنکبوت مفرد مؤنث بوده و جمع آن عَناکِب است. نام گذاری این سوره به نام عنکبوت - که واژه ای مفرد است - به این دلیل است که عنکبوت به صورت فردی زندگی می کند به جز مواقع جفت گیری یا زمانی که تخم ها باز می شوند. اما در دو سوره نمل و نحل، اسم سوره به صورت جمع آمده است تا بر جمعی بودن زندگی این دو حشره اشاره شود.

 

۲. إتَّخَذَت بَیتاً (فعل اتخذت مونث است)

این آیه قرآنی به صراحت می گوید که عنکبوت ماده به ساخت خانه اقدام می کند؛ بنابراین وظیفه ساخت خانه بر عهده عنکبوت ماده است که با غدد ترشح کننده ماده ابریشمی اقدام به ساخت می کند؛ هرچند در برخی مواقع عنکبوت نر هم در کار ساخت، ترمیم یا توسعه او را یاری می کند با این حال وظیفه مذکور به صورت یک وظیفه محض برای حیوان ماده حفظ می شود.

 

۳. إنَّ أوهَنَ البُیُوتِ لَبَیتُ العَنکَبوتِ

این جمله اعجاز آمیز چند حقیقت مهم را مورد اشاره قرار می دهد:

 

الف. سست بودن از لحاظ مادی: خانه عنکبوت از لحاظ مادی سست ترین خانه هاست؛ زیرا از تعدادی تارهای ابریشمی ساخته شده است که بسیار نازک بوده و در بیشتر مواقع فاصله زیادی با هم دارند. به همین علت عنکبوت را نه از گرمای خورشید محافظت می کند و نه از سرمای زمستان؛ سایه کافی ایجاد نمی کند و در برابر باران، تند باد و خطر مهاجمان قادر به محافظت از عنکبوت نیست؛ با آنکه ساخت چنین خانه ای خود از معجزات الهی است.

 

ب. این خانه عنکبوت است که سست است نه تارهای آن: اصطلاح (اوهن البیوت) این نکته را مورد اشاره قرار می دهد که سستی و ضعف در خانه عنکبوت است نه در تارهای آن. این اشاره قرآنی بسیار دقیق است؛ زیرا تارهای خانه عنکبوت، ابریشمی و بسیار نازکند و میانگین ضخامت هر کدام یک میلیونیم اینچ مربع یا یک چهار هزارم ضخامت یک موی عادی در سر انسان است.

با وجود نازک بودن، تار عنکبوت محکم ترین ماده بیولوژیکی است که تا کنون مورد شناسایی قرار گرفته است؛ تارهای ابریشمی سازنده خانه عنکبوت از فولاد هم محکم ترند و تنها کوارتز ذوب شده از آن محکم تر است. یک تار بلند عنکبوت پیش از پاره شدن تا پنج برابر طول خود کشیده می شود و به همین خاطر دانشمندان، نام فولاد بیولوژیک را بر آن نهاده اند. استحکام تار عنکبوت ۲۰ برابر فولاد معدنی عادی است و توان آن به ۰۰۰/۳۰ رطل(۵) در اینچ مربع می رسد؛ به عنوان مثال اگر یک عنکبوت، تاری به ضخامت انگشت شست می ساخت می توانست یک هواپیمای جمبو جت را به آسانی حمل کند.

 

ج. سست بودن به لحاظ معنوی: خانه عنکبوت به لحاظ معنوی هم سست ترین خانه هاست؛ زیرا از دوستی و مهربانی که هر خانه خوشبختی از آن برخوردار است محروم می باشد؛ به خاطر آنکه در برخی انواع عنکبوت ها (به نام بیوه سیاه) جنس ماده به محض پایان باروری، جنس نر را کشته و آن را شکار می کند؛ این امر بدان علت است که ماده عنکبوت وحشی تر بوده و از حجم بیشتری برخوردار است. در برخی حالت ها عنکبوت ماده بی رحمانه بچه های خود را می خورد. در برخی دیگر عنکبوت ماده پس از باروری تخم ها که معمولا در کیسه ای ابریشمی از آنها نگهداری می کند می میرد. پس از مدتی بچه عنکبوت ها از تخم بیرون می آیند و خود را در یک مکان بسیار شلوغ در داخل کیسه تخم می بینند؛ لذا این خواهرها و برادرها به خاطر غذا یا جا یا هر دوی اینها با هم درگیر شده یکدیگر را می کشند. پس از پایان درگیری ها تنها تعداد اندکی از بچه عنکبوت ها زنده می مانند؛ آنها از پوست خود جدا شده، دیواره کیسه تخم را پاره کرده و با خاطراتی دردناک، یکی پس از دیگری از آن خارج می شوند. پس از آن همگی در محیط اطراف پراکنده شده، و ماده ها شروع به ساخت خانه می کنند؛ در این راه هم برخی بچه عنکبوت های باقیمانده کشته می شوند؛ نجات یافتگان هم همین فاجعه را تکرار می کنند. مجموعه این حوادث باعث می شود که خانه عنکبوت وحشی ترین خانه ها بوده و در آن خبری از پیوندهای خویشاوندی و نزدیکی نباشد. به همین علت است که خداوند در سستی و ضعف، خانه عنکبوت را مثال زده است؛ زیرا در آن از ساده ترین مفاهیم عطوفت میان نر و ماده، مادر و بچه ها و برادران و خواهران خبری نیست.

 

۴. لَو کانُوا یَعلَمونَ

این حقایق در هنگام نزول قرآن و حتی تا قرن ها پس از آن برای هیچکس شناخته شده نبود؛ بلکه پس از مطالعات گسترده صدها جانورشناس در طول ده ها سال، بالاخره در دهه های پایانی قرن بیستم کشف شد، به همین خاطر پروردگار این آیه را با (لو کانو یعلمون) به پایان رسانده است.

بنابراین توصیف قرآنی در مورد خانه عنکبوت به عنوان سست خانه ها که بر پیامبری بی سواد و در میان جامعه ای نازل شده که اکثریت قاطع آن را بی سوادان تشکیل می دهند - آن هم هزار و چهارصد سال پیش - چیزی جز پیشی جستن از علم نیست؛ به گونه ای که هیچ عاقلی نمی تواند تصور کند منبع قرآن، کسی جز خداوند یکتا باشد.

 

برخی اشارات پنهان قرآنی

 

الف. خانه عنکبوت تنها یک مأوی و محل سکونت به حساب نمی آید؛ بلکه در عین حال دامی است که حشرات پرنده چون مگس و ... در برخی تارهای چسب ناک آن گرفتار و شکار عنکبوت می شوند. مشرکینی که جز خداوند معبودهای دیگری را برای خود برگزیده اند و مردم را نیز بدان سو می کشانند همین حکایت را دارند؛ آنها مردم را به سوی دامی محکم دعوت می کنند که ورود به آن به منزله هلاکت آنها در دنیا و آخرت است. خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَری إِثْماً عَظِیماً»(۶)؛ خداوند شرک را نمی بخشد و هر چه را که جز آن باشد برای هر که بخواهد می بخشد و هر که شریکی برای خداوند قائل باشد گناه بزرگی مرتکب شده است.

 

ب: خداوند به مردم هشدار می دهد که از مبلغان فساد اجتناب کنند؛ همان ها که هواپرستی و ثروت اندوزی را شریک خدا قرار داده اند. در آیه قرآنی مذکور به تارهای پنهان آنها اشاره ای رمزگونه شده است. اینان از طریق همین تارهای ثروت، فساد، پست و مقام و... به شکار قربانیان خود می پردازند؛ تارهایی که به محض گرفتن قربانی او را نابود می کند.

 

۵. آفرینش آسمان ها و زمین در شش روز

«خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ»: آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید.

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ»(۷)؛ پروردگار شما آن خدایی است که آسمان ها و زمین را در شش روز خلق کرد؛ آنگاه بر عرش قدرت استیلا یافت. روز را با پرده شب پوشاند که با شتاب در پی آن حرکت می کند و خورشید و ماه و ستارگان مسخر امر او هستند. آگاه باشید که ملک و آفرینش، خاص خداست و حکم نافذ، فرمان اوست. اوست که منزه و بلند مرتبه و پروردگار عالمیان است.

در زمانی که عقیده مردم، ثبوت و سکون زمین بود، قرآن کریم بر حرکت و شناور بودن زمین و تمام اجرام آسمانی در پهنه وسیع هستی تاکید کرد؛ اما از آنجا که گفتن این حقایق در زمان نزول وحی به مصلحت نبود قرآن به صورتی لطیف، زیبا و غیر مستقیم به آنها اشاره کرد تا نپذیرفتن این حقایق، مردم را از نور رسالت خاتم و این هدیه الهی بی نصیب نکند.

قرآن کریم به تعدادی از حقایق جهان هستی که در آن زمان از سطح دانش مردم فراتر بود از جمله حرکات زمین به صورت خلاصه و غیر مستقیم و در عین حال دقیق، جامع و کامل اشاره نموده است تا با پیشرفت سریع علم همچنان بر علم بشر احاطه داشته باشد و دلیلی بر این نکته باشد که این کتاب، کلام آفریدگار جهان است و پیامبر از جانب خدا به عنوان معلم و مؤیّد عظمت و شگفتی این کتاب، برگزیده شده است.

حرکات زمین

قرآن کریم در اشاره به حرکات زمین از عباراتی مانند پی در پی آمدن شب و روز و جابجایی آن ها، پوشاندن روز به وسیله شب و بالعکس، داخل کردن هرکدام از این دو در یکدیگر و بیرون کشیدن آنها از هم و حرکت ابر گونه کوه ها استفاده نموده است؛ همچنین در اشاره به حرکات انتقالی زمین از شناور بودن شب وروز سخن به میان آورده است.

الف: پوشاندن روز توسط شب

آیات مربوط به پوشاندن روز توسط شب در سوره اعراف و سوره رعد ذکر شده که بعداً به آنها می پردازیم.

ب: پی در پی آمدن شب و روز

کندی سرعت گردش زمین به دور محور خود، در جسم گیاهان و سایر موجودات منقرض شده نمایان است. در پنج آیه از آیات قرآن کریم به کروی بودن زمین و گردش آن به محور خود در مقابل خورشید اشاره شده است. خداوند متعال در این آیات می فرماید:

۱. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ... لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»(۸)؛ به درستی که در آفرینش آسمان ها و زمین و پی در پی آمدن شب و روز ... نشانه هایی برای عاقلان وجود دارد.

۲. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ»(۹)؛ به درستی که در آفرینش آسمان ها و زمین و پی در پی آمدن شب و روز برای خردمندان نشانه هایی است.

۳. «إِنَّ فِی اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ»(۱۰)؛ در آفرینش شب و روز و آن چه خداوند در آسمان ها و زمین آفریده برای متقین نشانه هایی است.

۴. «وَ هُوَ الَّذِی یُحیِی وَ یُمیتُ وَ لَهُ اختِلافُ اللَّیلِ وَ النَّهارِ أفَلاتَعقِلونَ»(۱۱)؛ اوست که زنده می کند و می میراند و پی در پی آمدن شب و روز از اوست چرا در این امور تفکر نمی کنید؟

۵. «إنَّ فِی خَلقِ السَّمَواتِ وَ الأرضِ لَآیاتٍ لِلمُؤمِنینَ * وَ فِی خَلقِکُم وَ ما یَبُثُّ مِن دابَّةٍ آیاتٌ لِقَومٍ یُوقِنونَ * وَ اخِتلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ ما أنزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِن رِزقٍ فَأحیَا بِهِ الأرضَ بَعدَ مَوتِها وَ تصریفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَومٍ یَعقِلونَ»(۱۲)؛ به درستی که در آسمان ها و زمین نشانه هایی برای مومنین وجود دارد و نشانه هایی نیز در خلقت شما و پراکنده شدن جنبندگان برای اهل یقین است و در رفت و آمد شب و روز و آن چه خداوند از آسمان به صورت روزی نازل می کند و زمین را پس از مرگ زنده می کند و در جابجایی بادها برای اهل تعقل نشانه هایی وجود دارد.

پی در پی آمدن شب وروز در قرآن به تعابیر دیگری نیز ذکر شده است:

۶. «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیلَ وَ النَّهارَ خِلفَةً لِمَن أرادَ أن یَذَّکَّرَ أو أرادَ شُکوراً»(۱۳)؛ همان کسی که شب وروز را برای اهل ذکر و گروه شاکران پشت سر هم قرار داد.

۷. «وَ اللَّیلِ إذا أدبَرَ * وَ الصُّبحِ إذا أسفَرَ»(۱۴)؛ قسم به شب هنگامی که پشت می کند و قسم به صبح هنگامی که آشکار می شود.

۸. «وَ اللَّیلِ إذا عَسعَسَ * وَ الصُّبحِ إذا تَنَفَّسَ»(۱۵)؛ قسم به شب، هنگامی که تاریک می گردد و قسم به صبح، هنگامی که دمیده می شود.

ج. جابجایی شب و روز

در سوره نور این چنین آمده است: «یُقَلِّبُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ إنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبرَةً لِأولِی الأبصارِ»(۱۶)؛ او شب و روز را جابجا می کند و این کار برای اهل بصیرت مایه عبرت است. این آیه به موضوع دوران زمین به دور محور خود اشاره دارد.

د. داخل کردن شب وروز در یکدیگر

۱. «تُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ»(۱۷)؛ روز را در شب وشب را در روز داخل می کنی.

۲. «ذَلِکَ بِأنَّ اللهَ یُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَ أنَّ اللهَ سَمیعٌ بَصیر»(۱۸)؛ این بدان جهت است که خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل می کند و خداوند شنوا و بیناست.

۳. «ألَم تَرَ أنَّ اللهَ یُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ ..»(۱۹)؛ آیا نمی بینی که خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل می کند.

۴. «یُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ»(۲۰)؛ شب را در روز و روز را در شب داخل می کند.

۵. «یُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَ هُوَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدورِ»(۲۱)؛ شب را در روز و روز را در شب داخل می کند و او آگاه به ضمایر انسانهاست.

ولوج در لغت به معنی دخول است و از آنجایی که دخول یک زمان در زمانی دیگر غیر ممکن است برای ما روشن می شود که مقصود از شب و روز در این جا مکانی است که شب و روز آن را می پوشاند. این مکان همان زمین است به این معنی که خداوند تبارک و تعالی نصف تاریک زمین را به تدریج در نصف دیگر که روشن و روز است داخل می کند و به همان نسبت نصف روشن زمین را نیز وارد نصف دیگری که تاریکی شب بر آن خیمه افکنده می گرداند؛ این موضوع به طور غیر مستقیم اما دقیق و جامع و کامل به کروی بودن زمین و گردش آن به دور خود اشاره می کند.

ه. بیرون کشیدن روز از شب

خداوند متعال می فرماید: «وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیلُ نَسلَخُ مِنهُ النَّهارُ فَإذَا هُم مُظلِمونَ»(۲۲)؛ نشانه دیگر برای آنها شب است که روز را از آن بیرون می کشیم تا ناگاه همه در تاریکی فرو روند. این بدان معناست که خداوند متعال نور روز را از مناطقی از زمین که شب، آن را فرا گرفته است به آرامی می گیرد، مانند گوسفندی که پوست بدنش را به آرامی جدا می کنند؛ این موضوع جز با گردش زمین به دور محور خود امکان پذیر نخواهد بود. در این آیه به نازک بودن طبقه روز در سمتی که در مقابل خورشید است اشاره شده است؛ این امر حقیقتی است که بشر در نیمه دوم قرن بیستم با شروع فضانوردی به آن دست یافته است.

امروزه ثابت شده که ضخامت لایه روز پیرامون زمین از ۲۰۰ کیلومتر بالاتر از سطح دریا بیشتر نمی شود اگر این مسافت را به نسبت فاصله تا خورشید محاسبه کنیم (که در حدود ۱۵۰ میلیون کیلومتر است) به این نتیجه می رسیم که تقریبا معادل ۰۰۰/۱۷۵۰ آن است. حال اگر این فاصله را نسبت به قسمت قابل رؤیت هستی که چیزی معادل ده هزار میلیون سال نوری (۹/۵ میلیون میلیون کیلومتر) است بسنجیم ناچیز بودن این مقدار آشکار می گردد.

این اشاره اعجاز آمیز قرآنی نیز بیرون آوردن لایه نازک روز از شب را به کندن پوست گوسفند قربانی از بدنش تشبیه کرده است. در این آیه بر اصل بودن تاریکی در هستی اشاره شده و بیان شده است که نور روز پدیده ای نازک و عارضی است که تنها در طبقات پایین اتمسفر زمین و آن هم در نیمکره رو به خورشید دیده می شود.

و. آیات شناور بودن شب و روز

این آیات کنایه از شناور بودن زمین در مدارهای مختلف خود است. خداوند در این باره می فرماید:

۱. «وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسبَحونَ»(۲۳)؛ اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفریده است و هر یک از آنها در مدار خود شناورند.

۲. «لَا الشَّمسُ یَنبَغِی لَها أن تُدرِکَ القَمَرَ وَ لَا اللَّیلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسبَحونَ»(۲۴)؛ نه خورشید می تواند به ماه برسد و نه شب می تواند از روز پیشی گیرد و همه در مداری شناورند.

ز. حرکت کوه ها

قرآن در این رابطه می فرماید: «وَ تَرَی الجِبالَ تَحسَبُهَا جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنعَ اللهِ الَّذِی أتقَنَ کُلَّ شَی ءٍ إنَّهُ خَبیرٌ بِما تَعمَلونَ»(۲۵)؛ به کوه ها می نگری و می پنداری که آنها ثابتند، در حالی که مثل ابرها حرکت می کنند؛ این ها آفزینش خدایی است که همه چیز را به بهترین نحو می آفریند و او به کارهایی که انجام می دهید آگاه است. حرکت ابرگونه کوه ها کنایه از گردش زمین حول محور خود وحرکت و شناور بودن آن در مدارهای مختلف است؛ این به آن علت است که اتمسفر زمین که ابرها در درون آن به حرکت درمی آیند با نیروی جاذبه زمین مرتبط است و حرکت آن با حرکت زمین و ابرها ی موجود در آن هماهنگی کامل دارد.

پوشیده شدن روز توسط شب

این موضوع در دو آیه از قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است:

۱. «إنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَواتِ وَ الأرضَ فِی سِتَّةِ أیَّامٍ ثُمَّ استَوَی عَلَی العَرشِ یُغشِی اللَّیلَ النَّهارَ یَطلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجومَ مُسَخَّراتٍ بِأمرِهِ ألَا لَهُ الخَلقُ وَ الأمرُ تَبَارَکَ اللهُ رَبُّ العَالَمینَ»(۲۶)؛ پروردگار شما آن خدایی است که آسمان ها و زمین را در شش روز خلق کرد سپس به خلقت عرش پرداخت. روز را به پرده شب پوشاند که با شتاب در پی آن می آید و خورشید و ماه و ستارگان به اطاعت او درآمدند؛ بدانید که آفرینش و قدرت حکومت از آن اوست و بلند مرتبه و بزرگ و آفریننده عالمیان است.

۲. «وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الأرضَ وَ جَعَلَ فیها رَواسِیَ وَ أنهاراً وَ مِن کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوجَینِ اثنَینِ یُغشِی اللَّیلَ النَّهارَ إنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرونَ»(۲۷)؛ او همان خدایی است که زمین را گستراند و کوه ها را برافراشت و نهرها را در زمین جاری کرد و از هر میوه ای جفت جفت قرار داد و روز را با پرده شب پوشاند. به درستی که در این امور نشانه های زیادی برای اهل تفکر وجود دارد.

همچنین آشکار شدن خورشید توسط روز و پوشاندن شب نیز در قرآن آمده است: «وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها * وَ القَمَرِ إذا تَلاها * وَ النَّهارِ إذا جَلَّاها * وَ اللَّیلِ إذا یَغشاها»(۲۸)؛ قسم به آفتاب و تابش آن و قسم به ماه که در پی آن می آید و قسم به روز وقتی که آن را (خورشید) روشن می کند و به شب وقتی که آن را فرا می گیرد. در جایی دیگر نیز این عبارات بدون تفضیل ذکر شده: «وَ اللَّیلِ إذا یَغشَی * وَ النَّهارِ إذا تَجَلَّی»؛ قسم به شب هنگامی که پرده می افکند و به روز هنگامی که روشن می شود. فعل یغشی به معنی روکش و پرده گرفته شده است، اغشاء به معنی او را پوشاند است؛ مصدر این فعل نیز غشیه، غشیان، غشاوه و غشاء است؛ غاشیه هم به معنی پرده به کار می رود؛ البته یکی از صفات قیامت هم هست و به این خاطر یکی از صفات قیامت شده است که ترس های روز قیامت مردم را احاطه می کند؛ جمع آن غواشی است.

از آن چه گذشت آشکار شد که معنی (یُغشِی اللَّیلَ النَّهارَ) این است که: خداوند نور روز را که در سطح زمین وجود دارد، کم کم با تاریکی شب می پوشاند و شب می شود و تاریکی را نیز، با نور روز می پوشاند و به تدریج روز می شود. این موضوع، اشاره ای لطیف و ظریف به کروی بودن زمین و گردش آن به دور خود در هر ۲۴ ساعت دارد که با تفاوتی اندک به شب و روز تقسیم شده است و به آرامی پشت سر هم قرار می گیرند؛ همچنین یکی از نشانه های قدرت خداوند است؛ زیرا اگر زمین کروی شکل نبود نمی توانست به دور محور خود بچرخد و اگر به دور محور خود نمی چرخید، شب وروز پدید نمی آمد.

در بسیاری از موارد، قرآن کریم واژه شب وروز را به شکل مجازی برای اشاره به سیاره زمین به کار برده است؛ همچنین به عنوان کنایه برای تاریکی و روشنایی متوالی و سایر پدیده های همراه آن از این واژه استفاده کرده است؛ مثل آیه: «وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها * وَ القَمَرِ إذا تَلاها * وَ النَّهارِ إذا جَلَّاها * وَ اللَّیلِ إذا یَغشاها»(۲۹)؛ قسم به خورشید و نورش و قسم به ماه آن گاه که در پی او می آید. قسم به روز آن گاه که آن را آشکار می کند و به شب آن گاه که خورشید را می پوشاند.

در این آیات، خداوند متعال به روز که خورشید را آشکار می کند، قسم می خورد. آشکار کردن خورشید در این جا به معنی واضح کردن و نشان دادن آن به اهل زمین است.

این حقیقت علمی را دانشمندان در نیمه دوم قرن بیستم و با شروع عصر فضا نوردی کشف کردند و متوجه شدند که ضخامت نور خیره کننده روز، از ارتفاع ۲۰۰ کیلومتری سطح دریا در نیمکره رو به خورشید فراتر نمی رود. این کمر بند نازک که بخشی از اتمسفر زمین است، به علت ارتفاع از سطح زمین، خالی از آلاینده ها است و هر چه به سمت بالا می رویم از فشردگی آن کاسته می شود؛ در حالی که هر چقدر به سمت زمین نزدیک می شویم فشار و نسبت ذراتی مثل بخار آب و گرد و غبار در آن بیشتر می گردد؛ این فشردگی و غبارهای موجود در هوا باعث پراکنده شدن نور خورشید و تکرار انعکاس نور آن و در نتیجه، رؤیت آن به صورت نور سفید می شود. این حالت، به لایه پایینی اتمسفر اختصاص دارد، در حالی که بیشتر قسمت های هستی قابل رؤیت، در تاریکی فرو رفته است و اگر در خارج از این لایه نورانی به خورشید نگاه کنیم آن را به صورت قرصی آبی رنگ در یک صفحه سیاه خواهیم دید. از اینجا می توانیم مقصود این کلام الهی را دریابیم که می فرماید: روز، خورشید را آشکار می کند؛ این در حالی است که تا اواخر قرن بیستم، همه مردم معتقد بودند که این خورشید است که روز را به همراه دارد؛ پس پاک و منزه است خداوندی که این حقیقت علمی را ۱۴۰۰ سال قبل از این که توسط دانشمندان کشف شود، بیان کرده است.

همچنین خداوند متعال، در سوره لیل به این صورت قسم یاد می کند: «وَ اللَّیلِ إذا یَغشَی * وَ النَّهارِ إذا تَجَلَّی»(۳۰)؛ قسم به شب آن گاه که می پوشاند و قسم به روز آن گاه که ظاهر می شود. یعنی قسم به شب که نصف کره زمین را که دور از خورشید است می پوشاند و قسم به روز که نور خورشید را در نیم کره زمین که رو به خورشید دارد روشن می کند. زندگی در روی زمین، مرهون پی در پی آمدن شب وروز است؛ همین امر انسان را قادر می سازد تا گذشت زمان و تاریخ حوادث را درک کند.

هنگامی که تاریکی شب، نیمی از کره زمین را در بر می گیرد، این تاریکی به تاریکی آسمان متصل می شود و همه جا را فرا می گیرد؛ در همان حال در نیمکره دیگر زمین، روز با نور زیبای خود جلوه گری می کند و خود را با یک کمربند نورانی از تاریکی هستی جدا می کند.

خداوند با توالی شب وروز بر ما منت نهاده و می فرماید: «قُل أرَأیتُم إن جَعَلَ اللهُ عَلَیکُمُ اللَّیلَ سَرمَداً إلَی یَومِ القیامَةِ مَن إلهٌ غَیرُ اللهِ یَأتیکُم بِضِیاءٍ أفَلَا تَسمَعونَ * قُل أرَأیتُم إن جَعَلَ اللهُ عَلَیکُمُ النَّهارَ سَرمَداً إلَی یَومِ القیامَةِ مَن إلهٌ غَیرُ اللهِ یَأتیکُم بِلَیلٍ تَسکُنونَ فیهِ أفَلَا تُبصِرونَ * وَ مِن رَحمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ لِتَسکُنوا فیهِ وَ لِتَبتَغوُا مِن فَضلِهِ لَعَلَّکُم تَشکُرونَ»(۳۱)؛ به آنها بگو چه می کردید اگر خداوند شب را تا روز قیامت بر شما پایدار می کرد؟ چه کسی جز خداوند بود که روشنایی روز را برای شما بیاورد؟ چرا این نصیحت ها را نمی شنوید! به آنها بگو اگر خداوند روز را تا قیامت بر شما جاودان می ساخت چه می کردید. غیر از خداوند کدام خدا بود که شب را برای شما بیاورد تا کمی در آن آرام گیرید؟ چرا کمی با تامل در این آیات نمی نگرید! این از رحمت خداوند است که روز و شب را برای شما قرار داد تا در شب، آرامش یابید و در روز از فضل خدا به دنبال روزی خود بروید، شاید خدا را سپاس گویید. و در جای دیگری می فرماید: «وَ جَعَلنَا اللَّیلَ لِباساً * وَ جَعَلنَا النَّهارَ مَعاشاً»(۳۲)؛ شب را پوشش شما و روز را وسیله رزق و روزی شما قرار دادیم.

پوشش شتابان روز به وسیله شب

ممکن است این سؤال برای قاری قرآن پیش آید که ویژگی (حَثیثاً) که در آیه ۵۴ سوره اعراف آمده، اما در سایر آیات مربوط به پوشش شب و روز ذکر نشده است به چه معناست؟ در پاسخ باید گفت: این آیه در رابطه با مراحل اولیه خلقت آسمان ها و زمین است؛ در حالی که بقیه آیات به طور عموم به این پدیده اشاره می کنند. کلمه (حَثیثاً) به معنی شتابان و حریص است؛ این آیه به این نکته اشاره می کند که سرعت توالی شب و روز در آغاز آفرینش، بیشتر از سرعت فعلی آن بوده است. این موضوع، اخیراً با بررسی مراحل رشد اسکلت حیوانات و تنه درختان بسیار قدیمی و فسیل ها به اثبات رسیده است؛ بررسی این پدیده در تنه درختان در رشته جدید دانشگاهی با عنوان «دار زمان شناسی»(۳۳) انجام می گیرد.

این علم با بررسی حلقه هایی که سالانه در تنه درختان شکل می گیرد، آغاز گردید. این حلقه ها - از مرکز ساقه تا لایه پوشش خارجی که بافت لنفی نامیده می شود - نشانگر مراحل رشد گیاه هستند؛ ضمن آن که شرایط آب و هوایی و محیطی اطراف این درخت ها را نیز نشان می دهند. از آن جایی که حلقه های سالانه، به واسطه تنوع در سلول های ساخته شده توسط گیاه در فصول مختلف سال به وجود می آید، این لایه ها در موقع خشکسالی، بسیار نازک و در زمان های بارانی ضخیم تر هستند.

پژوهشگران با مطالعه این حلقه های سالیانه در تنه تعدادی از درختان زنده با عمر طولانی مثل صنوبر خاردار توانستند تغییرات آب و هوایی را تا بیش از هشت هزار سال مورد بررسی قرار دهند و سپس به بررسی فسیل ها در طول دوره های مختلف زمین پرداختند. با پیشرفته شدن تکنولوژی، آنها به این نتیجه رسیدند که این حلقه های سالیانه(۳۴) و خطوط رشد در اسکلت حیوانات(۳۵) را می توان بر اساس فصل و ماه های سال و همچنین خود سال ها تقسیم بندی نمود. این تقسیم بندی حتی شامل هفته، سال و شبانه روز نیز می شود. این تحقیقات نشان می دهد که تعداد روزها در سال با افزوده شدن عمر هر نمونه رو به فزونی گذاشته است. این بدان معنی است که سرعت گردش زمین به دور خود در زمان های گذشته، بیشتر از امروز بوده است و در این جاست که زیبایی تعبیر قرآنی (یَطلُبُهُ حَثیثاً) در هنگام آغاز خلقت مشخص می شود. افزایش تعداد روزهای سال، همزمان با افزایش عمر زمین و رابطه آن با سرعت حیرت انگیز زمین به دور محور خود در ابتدای آفرینش که از بررسی شرایط آب و هوایی و محیطی لایه های درختان و اسکلت حیوانات قدیمی به دست آمده است، این موضوع را برای پژوهشگران مشخص کرده که هر قدر در طول زمان به عقب برگردیم، تعداد روزها در سال افزوده خواهد شد و افزایش تعداد روزها در سال نیز نتیجه مستقیم افزایش سرعت زمین در گردش به دور محور خود است.

با تطبیق دقیق این موضوع در فسیل ها، مشخص شده است که تعداد روزهای سال در دوره کامبرین(۳۶)، یعنی حدود ششصد میلیون سال قبل، به ۴۲۵ روز در سال می رسیده است؛ این تعداد در اواسط دوره اردوویسیت(۳۷)، یعنی چهار صد و پنجاه میلیون سال قبل، ۴۱۵ روز بوده است و در اواخر دوره تریاس(۳۸)، یعنی دویست میلیون سال قبل، ۳۸۵ روز بوده است. این روند کاهش تدریجی، همچنان ادامه داشته تا این که در زمان حاضر به ۲۵/۳۶۵ روز در سال (۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۹ دقیقه و ۱۲ ثانیه) رسیده است. با تکمیل این تحقیقات، مشخص شد که زمین به علت دو فرایند جزر ومد و وزش بادهای مخالف، در هر قرن یک هزارم ثانیه از سرعت حرکت به دور محور خود را از دست می دهد؛ به عبارت دیگر، این دو فرایند در میزان سرعت زمین، مثل ترمز عمل می کنند و باعث کاهش سرعت زمین می شوند. با گسترش این تحقیقات به زمان سخت شدن پوسته زمین مشخص شد که در ابتدای خلقت، یعنی ۴۶۰۰ میلیون سال پیش، تعداد روزهای سال به ۲۲۰۰ روز و طول یک شبانه روز تنها به ۴ ساعت کاهش یافته است؛ بدین معنی که سرعت گردش زمین ۶ برابر سرعت فعلی آن بوده است.

پاک و منزه است خداوندی که ۱۴۰۰ سال قبل، این یافته ها را نشان می دهد و بر آنها صحه می گذارد: «إنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَواتِ وَ الأرضَ فِی سِتَّةِ أیَّامٍ ثُمَّ استَوَی عَلَی العَرشِ یُغشِی اللَّیلَ النَّهارَ یَطلُبُهُ حَثیثاً»(۳۹)؛ پروردگار شما همان خدایی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، آن گاه بر عرش قدرت استیلا یافت و شب را بوسیله روز پوشاند در حالی که شتابان در پی آن می رود.

پاک ومنزه است خداوندی که در اجساد موجودات زنده و موجودات نابود شده، علامت هایی را باقی گذاشت تا ما به این حقایق دست یابیم و به این صورت عبارت کوتاه (یَطلُبُهُ حَثیثاً) را به صورت یک معجزه کامل درک کنیم و بدانیم که قرآن کریم، کلام خداست و پیامبر خاتم که از طریق وحی، قرآن را دریافت کرده، به دریای پر عظمت خالق هستی متصل بوده و هیچ گاه از روی هوا و هوس، سخنی بر زبان نرانده است.

پی نوشت ها:

۱. سوره عنکبوت: آیه ۴۱.

۲. Arthro poda.

۳. Class Arachnida.

۴. Spider.

۵. واحد وزن به اندازه ۲ کیلو و ۵۶۴ گرم.

۶. سوره نساء: آیه ۴۸.

۷. سوره اعراف: آیه ۵۴.

۸. سوره بقره: آیه ۱۶۴.

۹. سوره آل عمران: آیه ۱۹۰.

۱۰. سوره یونس: آیه ۶.

۱۱. سوره مؤمنون: آیه ۸۰.

۱۲. سوره جاثیه: ۵-۳.

۱۳. سوره فرقان: آیه ۶۲.

۱۴. سوره مدثر: آیات ۳۴-۳۳.

۱۵. سوره تکویر: آیات ۱۸-۱۷.

۱۶. سوره نور: آیه ۴۴.

۱۷. سوره آل عمران: آیه ۲۷.

۱۸. سوره حج: آیه ۶۱.

۱۹. سوره لقمان: آیه ۲۹.

۲۰. سوره فاطر: آیه ۱۳.

۲۱. سوره حدید: آیه ۶.

۲۲. سوره یس: آیه ۳۷.

۲۳. سوره انبیا: آیه ۳۳.

۲۴. سوره یس: آیه ۴۰.

۲۵. سوره نمل: آیه ۸۸.

۲۶. سوره اعراف: آیه ۵۴.

۲۷. سوره رعد: آیه ۳.

۲۸. سوره شمس: آیات ۴-۱.

۲۹. سوره شمس: آیات ۴-۱.

۳۰. سوره لیل: آیه ۲-۱.

۳۱. سوره قصص: آیات ۷۳-۷۱.

۳۲. سوره نیا: آیات ۱۱-۱۰.

۳۳. Dendro chrono logy.

۳۴. Annuah rings.

۳۵. Linesof Growth.

۳۶. Camberian period.

۳۷. Ordovician period.

۳۸. Triassic period.

۳۹. سوره اعراف: آیه ۵۴.

--------

منبع :MOKATEBE.COM

  • رسول ملکیان اصفهانی