رسول ملکیان اصفهانی

زندگینامه و آثار علمی و پژوهشی و قرآنی رسول ملکیان اصفهانی

رسول ملکیان اصفهانی

زندگینامه و آثار علمی و پژوهشی و قرآنی رسول ملکیان اصفهانی

مشخصات بلاگ
رسول ملکیان اصفهانی

آثار علمی دراین سایت بصورت تخصصی در حوزه قرآن و مفاهیم شناسی می باشد .
و به لطف الهی پدید آمده است که بصورت رایگان (115 جلد) در اختیار عموم قرار می گیرد.

علم مفاهیم شناسی درقرآن ازعلوم نسبتا نو پدید تفسیر و علوم قرآن می باشد .
مطالب آن بویژه منبع مناسب برای پژوهشگران قرآن و پایان نامه ها است.

یاد داشت ها بیشتر دغدغه های استاد می باشد .

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفکر» ثبت شده است

 

من دنبال اندیشه و ذهن الهی هستم و هدفم ذهن خوانی و دریافت مقصود خداونداست. کتاب و سنت که مرادقرآن و بتبع آن احادیث چهارده معصوم (ع) است هدف من و مقصودمن است.

 

درواقع احادیث معصومین (ع) یعنی علم نقلی و وحیانی و اندیشه های الهی شرح قولی و فعلی و تقریری ذهن و قول و اراده و کتاب الهی است . به احادیث صحابه بعنوان پژوهش و فهم بهتر احادیث معصوم توجه می شود و نه اندیشه الهی زیرا صحابه معصوم نیستند.

 

و دراین میان ابتدا چیزی جزهمان ملفوظ وحیانی در دست نداریم که اصالت و صدور آن یقینی است. لکن چون با ابزاردنیوی و طبیعی یعنی ادبیات تالیف یافته است ابتدا باید ادبیات و بعد علومی که گره گشائی ازمتن می کنند دردست و ذهن داشته باشیم.

 

اگربخواهم دریک جمله خودم را راحت کنم بایدبگویم ازطریق و ابزارعقل نظری برای فهم ذهن الهی استفاده می کنم.

البته دراین میان دو ساحت مهم مطرح است. ساحت اول اینکه گروهی مدعی هستند جزافرادمعصوم و راسخون فی العلم قدرت دریافت فهم قرآن راندارند. و ساحت دوم اینکه برای عقل ارزش واقعی قائل نیستند و به علوم اعتقاد و اعتمادی که باید داشته باشند ندارند. یعنی پذیرفتن منبع عقل به عنوان منبع کاملا مستقل برای عده ای خیلی سنگین و غیرقابل پذیرش است.درحالی که معرفت بشری حاصل یا علوم وحیانی است یا علوم عقلی. و این دو منبع مهم برای فهم بشراست.

 

کتاب و سنت بعنوان منبع کاملا مستقل آموزش ها و درس های خود را به مخاطب می دهد و درتمام تولیدات خود مستقل است و چون جنبه الهی دارد اگرمنطبق بااصول و قواعدخودباشد قابل اعتماداست و می توان گفت دسترسی به اندیشه الهی پیداکرده ایم. واین البته جا رابرای عقل و دریافتهایش تنگ نمی کند. زیرا ازراه عقل نیز تابی نهایت می توان به اسرارالهی و عالم آفرینش رسید.

 

لکن دراندیشه های بشری اگر ازاصول اندیشه ورزی مطمئن و منطقی برخوردارنباشد بعد ازسالها استاد وشاگرددچارخسران معنوی وعلمی خواهند شد. مگراینکه اینطورخود راخوشنودکنیم که صرف اندیشیدن جوهره انسان و انسانیت است وارزش ذاتی دارد ولو دسترسی به نتایج شگرفی نداشته باشد و این اندیشیدن برای بقیه انباشتی از اندیشه های سیال به یادگاری گذاشتن است.

دیوار وبرج و خانه ای است که ساخته می شود اگرچه برای کسی قابل بهره برداری نباشد وفقط ازسایه آن بتوان چندصباحی استفاده کرد و به عنوان موزه های تاریخ اندیشه بشری و فلسفه علم ازآن نام برد.

مگرباید هراندیشه ای به فلان وبهمان برسد؟

 

پس ما تا اینجا عقیده داریم برای کلیه امور دو منبع داریم . اولی قرآن و دومی عقل.

این دو منبع کاملا مستقل ازهمدیگراست . اولی تولیدفکر و اندیشه الهی برای بشراست. و دومی عقل یعنی تولید اندیشه های بشری.

مراد مادر اینجا ازعقل تمام وجوه و خواص آن است و محدود به عقل فلسفی نیست. بلکه عقل نیمه تجریدی ؛ عقل تجریدی ؛ عقل تجریدی محض و عقل ناب است .

پس بازگشت تمام علوم به این دو منبع است.

این بحث درچندین رشته علمی قابل بحث و دنبال کردن است. رشته معرفت شناسی یا شناخت شناسی ؛ در رشته علم شناسی و علوم کتابخانه و اطلاعات و اطلاع رسانی ؛ فلسفه علم ؛ ادبیات ؛ منطق و غیره.

موضوعات و مسائل و اهداف این دو منبع دربسیاری یکی است و همپوشانی دارد و درمسائلی متفاوت.

 

بنظرمن سنگ بنای رسیدن به معرفت و فهمیدن فهم این دو منبع است. که خصوصیات و ویژگی هرکدام را کامل بررسی کنیم و بفهمیم.

این مسئله درطول تاریخ اندیشه ورزی قدمت دارد. بناندارم به منابع گسترده دراین حوزه ها ارجاع دهم و مستندسازی کنیم. برای کسانیکه دراین مسئله سالها مطالعه و تحقیق کرده باشند خوب واضح وروشن است.

 

البته باید تعریف دقیق عقل و نقل تبیین وبررسی گردد . وآراء آن تجزیه و تحلیل گردد.

دربررسی نقل در علوم قرآن مسائل زیادی طرح و بحث گردیده است و هنوزادامه دارد.

ازمهمترین آن مسائل اثبات وحیانی بودن کتاب است. اگربه این مسئله کوچکترین خدشه ای وارد گردد تمام معارف برخواسته ازآن درحوزه دین و علوم اسلامی فرو می ریزد و دیگراین علوم ازاعتباربرخوردارنخواهد بود.

برای همین دانشمندان درجه یک جهان اسلام باید این مسئله را ازابعاد گوناگون اثبات و تحلیل کنند و به شبهات آن پاسخگو باشند.

حتی باید اعتراف کرد بعضی دانشمندان اسلامی وحیانی و الهی بودن آن را بنوعی زیر سوال بردنند که نهایت چنین اندیشه ای منجر به صدور رای به اندیشه انسانی بودن قرآن است ؛ اگرچه این اندیشه را نبوی بدانیم.

همین انحرافات و سوء برداشتها و التقاط ها و افراط و تفریط ها نسبت به تعریف و تبیین عقل نیز انجام گرفته است.

بعضی عقل را به حس و تجربه تقلیل داده اند؛ یا پای استدلال عقل را چوبین می دانند و یا آن را مقابل کشف و شهود تفسیر کرده اند.

درصورتیکه هرمعرفت دیگری غیراز نقل برای بشرحاصل گردد برخواسته ازعقل است.

 

ازمنبع کتاب و سنت علوم وحیانی و اسلامی پا به عرصه وجود می گذارد. و از منبع عقل تمام علوم.

باید اینجا تکلیف چندنکته را به صراحت روشن کنم:

 

۱.ازمنبع کتاب و سنت علوم اسلامی نظیر فقه و اصول ؛ فلسفه اسلامی ؛ عرفان اسلامی ؛ تاریخ اسلام ؛ اخلاق اسلامی ؛ علوم قرآن ؛ تفسیر قرآن و....تولیدمی گردد. و ازمنبع عقل تمام علوم موجود دردانشگاههای جهان.

 

۲.بعضی مواقع خودمتن کتاب و سنت شرح می گردد. که پژوهشگر مستقیم با متن وحی سرو کار دارد. و دربعضی موارد پژوهشگر علومی که از منبع گرفته شده بعنوان مبانی شرح و توضیح می دهد. مثل کسی که کتاب لمعه فقهی را شرح کند.

تا اینجا چهار معرفت داریم.

الف: منبع وحیانی

ب.منبع عقلانی

ج.شرح منبع وحیانی

د.شرح منبع عقلانی

 

۳.بعدازاستخراج مبانی ازمنبع ؛ تهیه مواد علمی لازم برای ارائه اندیشه های الهی و بشری است.

واین خود داستان مفصلی است. روشها و گرایشها و قواعد دارد.

 

۴. علوم تجربی ؛ پایه ؛ طبیعی ؛ انسانی ( منطق ؛ فلسفه ؛ عرفان ؛ و....) ؛ اجتماعی ؛ هنر ؛ کشاورزی ؛ هوا و فضا و.......همه ازمنبع عقل استفاده می کنند. حتی درعرفان ما کمال عقل را عرفان ناب نام گذاری می کنیم.

 

۵. کتاب و سنت حجت ظاهری و عقل حجت باطنی بشراست. و این هر دو را باید منابع مستقل و حجت بدانیم.

 

۶.تمام علوم در سراسرجهان ازاین دو منبع سرچشمه می گیرد. چه قبول داشته باشند و چه قبول نداشته باشند. یعنی هم اندیشهای الهی و هم اندیشهای بشری.

 

۷.منبع وحیانی ( کتاب و سنت : قرآن و احادیث معصوم (ع) ؛ دین ؛ اندیشه الهی ) درجائی که رسالت وقلمرو و هدف و مقصد و مسئله اصلیش بوده است صددرصدی وارد میدان شده است و هیچگونه ابهامی نگذاشته است. مثل اعتقادات (معرفت شناسی ؛ هستی شناسی ؛ انسان شناسی ؛ خداشناسی ؛ اسماء الله ؛ صفات الله ؛ افعال الهی ؛ نبوت عام و خاص ؛ امامت عام وخاص ؛ معاد و...) و شریعت و احکام (فقه شرعی ؛ عبادات و معاملات ؛ نماز وروزه وحج و خمس و زکات و....) و اخلاق ( صفات رزایل و فضائل و....) و دین اکمل و اندیشه اکمل الهی است.

و درعلوم و مسائل دیگر مثل مباحث نجوم ؛ طب ؛ زیست شناسی ؛ اقتصاد ؛ جامعه و.... یک درصد اشاره و آیه ای و توحیدی بیان کرده و نود و نه درصد را به عقل بشرواگذار کرده است.

باید توجه داشت در درون نقل عقل تعریف شده است و ابعاد آن توضیح داده شده است لکن ما منبع عقل را بهیچ وجه محدود نمی دانیم.

 

۸.درحوزه های تخصصی اندیشه الهی ما باید بیش ازسه هزارجلد ازمنبع قرآن استخراج کنیم.

واین رسالت کسانی است که درحوزه اندیش های الهی اندیشه ورزی و تحقیق می کنند. و باتمام تلاشهای هزار وچهارصد ساله هنوز چنددرصد راه راطی نکرده ایم.

 

 

۹.درحوزه علوم عقلی میلیونها کتاب درحدود ده هزار رشته علمی تالیف یافته است که این هم هنوزابتدای اندیشه بشری و علوم بشری است.

 

۱۰. بنا برتحلیلی و بر اساس اینکه مقسم را معرفت دینی قراردهیم ؛ کتاب وسنت قول الهی است و علوم برگرفته ازعقل بشر و اندیشه های بشری فعل الهی است.

 

۱۱. مواظب کلمه علم باشیم که در خیلی ازکتابها و گفتارها مراد ازعلم هر دو منبع است. و دربعضی کتابها علم درمقابل وحی و یا درمقابل عقل و یا در مقابل جهل ؛ یادرمقابل کشف و شهود و غیره قرارمی گیرد.

 

۱۲.برای کسانیکه در حوزه علوم وحیانی فعالیت می کنند مسئله بسیارمهم اهمیت دادن به علوم و اندیشه های بشری است. یعنی باید کرسی تمام رشته های علمی را درنظر و عمل قبول و معتقد باشیم و هیچ وقت علوم وحیانی را ضد علوم بشری و دانشگاهی ندانیم.

 

۱۳. ستیزه جوئی منبع وحی با منبع عقل و یا به عکس جز جهل مرکب و بیراهه رفتن ثمره ای ندارد.

 

۱۴. متاسفانه هم درعلوم و اندیشه های بشری تفکرات افراطی مشاهده می شود و بعضی معرفت و اهمیت رافقط به علوم و رشته های بشری و عقل می دهند ؛ و بعضی در اندیش های الهی تمام اهمیت را به علوم وحیانی می دهند و برای علوم عقلانی وبشری ارزشی سایه ای و ظلی و فرعی و بی اهمیت قائل هستند.

 

۱۵.باید سعی کنیم اشتباه چندین باره درقرون گذشته رانسبت به اندیشه ها تکرارنکنیم. تفکر واندیشه ای که همه معارف و علوم را می خواهد از کتاب وسنت استخراج کند. تفکرسلفی گری و اخباری گری بسیارخطرناک است. که همه سرمایه های مادی و معنوی را برباد می دهد. ما بایدهرکدام از نقل وعقل را سرجای خودش بارگزاری کنیم.

 

۱۶.ما امروزدرعلوم وحیانی دچاراخباری گری نوینی شده ایم . یعنی علاوه براخباری گری تاریخی و اخباری گری درمقابل اصولیین ؛ اخباری گری ازنوع پیشرفته و افراطی آن و اینکه فکرمی کنیم فقط علوم انسانی اسلامی داریم. وحال آنکه فعلا درحد حرف و تعریف و تمجید و ادعاست و مقدمات اولیه ؛ با این حال اگرموفق شویم علوم انسانی اسلامی هم تولید کنیم ( اندیشه های الهی ) به صدها دلیل معرفت شناسی و روش شناسی و منبع شناسی و علم شناسی عرض می کنم بی نیاز از اندیشه های بشری و علوم بشری و علوم انسانی مصطلح نیستیم. زیرا کمال اینها ( علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی ) درارتزاق از دو منبع نقل و عقل است. بها دادن به هرکدام بدون توجه به دیگری خسران هم برای اندیشه های الهی است و هم اندیشه های انسانی.

 

تذکرخود را اینجا بازتکرار می کنم و آن اینکه درحوزه اندیشه الهی هزاران جلد کتاب است که باید ازقرآن استخراج کرد و در ذیل قرآن احادیث تفسیری را آورد و گسترش داد و لکن این یکی ازجریانهای علمی است و وابسته به نقل.

باید جریان عقل یعنی همه علوم برای بشرحتی در ظهور مهدویت نیزاستمرارپیدا کند.

این وضعیت را می توان گفت خلق و وضعش به اراده الهی برای سعادت دنیا وآخرت بشر بوده است ونباید دچارافراط و تفریط در دو حوزه عقل ونقل شویم.

 

۱۷.بایدتوجه کنیم حوزه نقل نسبت به عقل برای همیشه محدودتراست و فرآوردهای علمی آن برای بشر ازلحاظ کمی کمتر. رشته های علمی علوم نقلی نسبت به علوم عقلی قابل مقایسه نیست. و نباید انتظاری غیرازاین داشت. ارزش علوم نقلی و وحیانی نباید برای ما ایجاد سوء تفاهم و برداشت کند. ازنظر نقل علم و عالم ستایش بسیارشده است و نقل دعوت به تعقل و تفکر و تدبرو اندیشه بسیارکرده است و افرادی را که چنین نیستند سرزنش کرده است.

 

۱۸.بعضی تصور وتوهم کرده اند که باید تکلیف عقل را نقل مشخص کند وجز این رانمی پذیرند.

درصورتیکه درحوزه عقل و اندیشه ها کرسی آزاد اندیشی و کرسی نظریه پردازی و استقلال آن امری بدیهی است. حتی چنین استقلالی را نقل به خود عقل در اندیشه های الهی داده است.

و بعضی از اینطرف راه افراط را رفته اند و می گویند چون فهم نقل هم به عقل است پس باید تمام بها را به عقل داد. اینگونه اشتباهات ناشی ازنشناختن صحیح و کامل عقل ونقل است و اشتباه معرفت شناسی و روش شناسی است.

 

۱۹. بعضی دیگر بشکل دیگری تصور وتوهم کرده اند که چون همه چیزدراین عالم مبداش توحید است و عقل هم آفرینش الهی است و درنظام توحید افعالی است پس عقل باید ذیل و تحت نقل باشد. بایدبگویم این ازهمان جاهای حساسی است که کسانی هستند که برای عقل به عنوان منبع مستقل ارزش قائل نیستند و لیز و سر می خوریم بطرف اخباری گری نوین.

 

۲۰. نقل برای شکوفا شدن عقل سفارشات بسیار و راهنمائی های ارزنده ای کرده است ولی هیچکدام بهانه برای به بندکشیدن عقل و اندیشه های بشری نیست.

 

۲۱. دراندیش ورزی نتایج مهم نیستند و نباید از ابتدا موضع داشت بلکه باید با اندیشه ورزی ببینیم به کجا کشیده می شویم. پیش داوری هم مردود است. عوامل زیادی دراینجا دخیل است.

خیلی پیچیده است که عالمی موحد می شود وعالمی سکولار و بی دین یعنی نفی نقل و یا توقف درمقابل نقل و یا ضدیت و تقابل.

 

۲۲.هرچه ازعقل و نقل وشناخت مستقل این دومنبع بگوئیم کم است. و در تمامی رشته های علمی کتابی باید خوانده شود بنام نقل و عقل.

 

۲۳.درایران وجهان باید به حوزویان(عالمان دینی) و دانشگاهیان هردو متذکرگردم که نقل و عقل را هردوقشر به رسمیت بشناسند و نفی یکدیگرنکنند. هردوباید برای علم نقل و عقل و عالم ارزش و احترام قائل باشند و گرایش به یکی باعث بداخلاقی به دیگری نگردد. هردو علم نقل و عقل برای تمامی جوامع لازم وارزشمنداست. تمام سرزمین های اسلامی و جوامع ادیان الهی و غیرالهی باید چنین باشند.

 

۲۴.داستان تقابل نقل با علم یا عقل یا پیشرفت و تمدن یا روشنفکری اساسا درفرهنگ اسلامی پایگاهی نداشته است. زیرا نقل خود را مادر و مشوق عقل و علم می داند و نقل معتقد است هرچه علم و قوای عقلی رشد یابد اعتبار و اهمیت و حجت و منطق نقل روشن تر و بدیهی تر می باشد. مواجهه نامیمون نقل با علم و دین در عالم غرب شکل گرفت و ازچهارقرن قبل تاکنون ادامه یافته است و ازآنجا به سرزمین های دیگر رفته است.

۲۵.درحوزه اندیشه الهی وقتی منبع ما نقل است باید بدانیم و بفهمیم و ملتزم باشیم که قرآن مقدم برحدیث است. درشناخت قرآن گرایش تفسیرقرآن به قرآن دارای چندین روش است و ما رابه نتایج مهمی می رساند. یعنی اینکه ما باید ابتدا کل قرآن را در موضوع یا مسئله پژوهش کنیم و بعد نتایج آن را آرشیو و دسته بندی و تعریف و تقسیم و تحلیل کنیم. بعد ذیل آن روایات تفسیری اهل بیت را می آوریم.

 

۲۶.درحوزه نقل اهمیت با اعتقادات (فقه اکبر) و بعد ازآن اخلاق (فقه اوسط ) و بعد ( فقه اصغر) می باشد. این سیر منطقی و براساس نظام تکوین و معرفت شناسانه و هستی شناسی است. فقهای ما درزمانی فقه جامعی ارائه می دهند که ازاعتقادات و اخلاق شروع کرده باشند. فقه آنها باید براساس اعتقادات و اخلاق استوارباشد. مرجعیت فقهی که اکتفا به شریعت و فقه و احکام کرده باشد جوابگوی مومنین و جامعه اسلامی نیستند. البته ما درطول تاریخ اسلامی دانشمندان زیادی داشته ایم که جامع سه حوزه دین بوده اند.

علاوه بر این فقیهی به کمال می رسد که علاوه براشراف به سه حوزه دین و نقل از عقل نظری و عملی هم برخودارباشد و چنین دانشمندی جامع نقل و عقل است. و چنین کسانی می توانند نظام واره های علوم نقلی و عقلی طراحی کنند و صاحب مکتب شوند.

دربعضی ازمقاطع تاریخ اسلام و دوران معاصر فقیهی عهده دارمکتب عقل و نقل بوده است و حال آن که فقیهی بیش نبوده است. طبیعتا چنین کسانی نمی توانند عهده دارتولید علوم انسانی اسلامی یا تمدن سازی باشند.

نقل بتنهائی و عقل بتنهائی و بخشهائی ازعقل و نقل قادر بتمدن سازی و جامعه سازی و نظام سازی و مکتب سازی و مدرسه سازی نیستند.

 

باید بدانیم و بفهمیم که درتاریخ علوم نقلی و اسلامی مکاتب جامع و کامل درهیچکدام از حوزه ها نداریم. درفقه بعضی تا ده مکتب و یا نظام فقهی نام می برند و به دانشمندان و کتابها و قواعد آن اشاره می کنند. ولی باتحقیق مشخص می گردد اساسا درقرون گذشته مسئله یا موضوع نظام سازی و تمدن سازی و جامعه پردازی و یا دولت اسلامی بمعنای معاصرش مطرح نبوده و ایجاد نشده است. آنها درحدفهم و استنباط و استعداد زمان خود دانش و علومی را عرضه کرده اند بدون اینکه خیلی دنبال عینیت یافتن آن باشند و یا اصلافرصت ظهور و بروز آن را یافته باشند. به هر حال تاریخ علوم اسلامی و جغرافیای آن و فلسفه پیدایش آن راهگشای این معما است.

 

۲۷.تقسیم معرفت بشری به عقل و نقل و استقلال هرکدام بسیار بسیار مهم است و هرچه در اطراف آن گفته شود کم است و باید کتابها دراطراف این تقسیم بندی تدوین یابد. تعیین تکلیف در این جا چهارچوب و ساختار و نقشه راه و پازل نظام سازی خواهد شد. والا علوم جنبه تعلیق و پا درهوا خواهد بود.

 

۲۸.بعضی ازدانشمندان اسلامی مقسم علوم را معرفت دینی قرار داده اند و تمام علوم را ذیل دین شناسی و معرفت دینی قرارداده اند. یعنی اینکه تمام علوم درمراکزدینی و دانشگاهی جهان بنوعی دینی است . یعنی یا نقل است که قول الهی است یا عقل(علوم درتمامی رشته ها) است که فعل الهی است.

این تقسیم بندی خیلی مهم و قابل بحث وبررسی فراوان است.

بحث اینکه علم سکولارنداریم و بلکه عالم موحد و سکولار داریم. یا بحث درحوزه اخباری گری یا مکتب تفکیک و غیره در اینجا قابل ارز یابی است.

ولی ما دراینجا مقسم را معرفت بشری قرارداده ایم .فتامل جیدا.

 

۲۹.علم برای بشرحاصل نمی شود مگر به دو طریق . یکی پژوهش و تحقیق و جستجو کردن. و دوم میزگرد ؛ نشست علمی ؛ گفتگو ؛ مباحثه و مانند آن. تحصیل و تهذیب و تبلیغ و تدریس و هرکار دیگر نیاز به پژوهش دارد. رشد و شکوفائی تمام موارد قبل به پژوهش وابسته است. میزان پژوهش بسته گی به نوع موضوع و مسئله دارد. اگرکسی بخواهد ماشین یا تلفن همراه بخرد چقدر نیاز به پژوهش دارد ؟ و اگربخواهد چند کیلو میوه بخرد چه مقداربه پژوهش نیازدارد؟

میزان و مقدار و حدود و زمان پژوهش بستگی به اهمیت و ارزش و طول وعرض موضوع و مسئله دارد.

بعضی پژوهش ها سالها طول می کشد.

هیچ چیزی در تولید علم و فهمیدن وفهماندن به اندازه گفتگو و نشستهای علمی نیست. این را اهل علم خوب می دانند.

شکوفائی عقل و نقل وابسته به این دو طریق است.

بزرگترین آسیب علمی درتمام نهادهای علمی درجهان این است که بیشتر آموزش محور و حفظ محور شده اند.

 

۳۰.بایدمواظب باشیم اشتباهات علوم اسلامی درقرون گذشته بخصوص درزمان قاجار وصفویه را تکرارنکنیم. ما بخاطر توقف در علوم نقلی و بسنده گی افراط گونه درآن از علوم عقلی (مطلق علم) بخصوص درحوزه تجربی و طبیعیات و نجوم و پزشگی وغیره عقب افتادیم. بلکه اصلا بدان بصورت جدی نپرداختیم و تمام این علوم را می خواستیم از نقل استخراج کنیم. این تذکر را بخاطر اهمیت آن باید صدها بار به عناوین مختلف تکرارکنم .

ممکن است این اشتباه بزرگ تاریخی را دوباره با نام و نشان دیگری تکرارکنیم.

باید یقین کنیم دهها هزار رشته علمی را خداوند بعهده عقل بشرگذاشته و به آن اصالت و حجیت استقلالی داده است. ازنقل علوم نقلی و از عقل بقیه علوم را انتظارداشته باشیم.

اگرنقل یعنی دین برای ما درتمام حوزه هایش یک میلیون کتاب و هزاررشته علمی آورده باشد. عقل برای ما نود و نه میلیون کتاب و نود و نه هزاررشته علمی بهمراه خواهدداشت.

زمان ما علم تازه روی ریل پیشرفت و رشد قرارگرفته و هنوز راههای طولانی رادارد طی کند.

 

۳۱.بعضی تصورمی کنند منبع وحیانی و بخصوص قرآن ازادیان قبلی و سرزمین های آن زمان و فرهنگ و جغرافیای عربستان سرچشمه گرفته است و اصالت منبع بودن کتاب و نقل را زیر سوال می برند .

گونه های این اعتقاد و تصور با هم متفاوت است.

درحالیکه درست است که قرآن در عالم تعلیق و خلاء شکل نگرفته است و ناظر به فرهنگ و تمدن زمانه خودش بوده است ؛ و نسبت به اعتقادات و فرهنگ و ملل آن زمان موضع گرفته است ؛ لکن باید توجه داشت که این نقل را ازاصالت وحیانی بودنش نمی اندازد و اساسا ممکن نیست کتابی از طرف خداوند برای بشرفرستاده شود و حالت بکر وتعلیق داشته باشد. کتابهای مستقلی درجواب این شبهه تدوین یافته است که خلاصه آن این است این کتاب وحی است و منبع وحیانی می باشد و اندیشه الهی محسوب می گردد.

 

۳۲. قراردادن ایمان مقابل عقل ؛ یا علم مقابل عقل ؛ یا هنر مقابل عقل عدم فهمیدن تعریف عقل است.

 

۳۳.ایمان و انگیزه در حوزه عقل عملی است و تمام علوم دیگر ( منهای علوم برخواسته ازنقل ) درحوزه عقل نظری است. این علوم قابل تقسیم به حکمت نظری و عملی می باشد.

درعقل نظری اندیشه های بشرمطرح است وصرف اندیشه است. اگرفقط اندیشه ناب و خالص باشد حکمت نظری است که شامل منطق ؛ ریاضیات ؛ عرفان نظری ؛ علوم طبیعی ؛ انسانی و اجتماعی و...می شود. اگرپای عمل و تجربه به میان آمد حکمت عملی است. مثل روان شناسی ؛ جامعه شناسی ؛ اخلاق ؛ و..... یعنی بخش هائی که علاوه برحوزه نظر درعقل نظری ( حکمت نظری) پای درمیدان عمل هم دارد.

این بخش حکمت عملی نباید با عقل عملی مشتبه گردد. زیرا عقل نظری قسیم عقل عملی است و حوزه های آن با هم متفاوت.

ایمان و انگیزه درحوزه عقل عملی می تواند مشروب از دین( نقل) یا دنیا ( غیر دینی و طبیعی و مادی ) باشد. مثل ایمان و انگیزه درسرزمین های مشرق زمین.

 

۳۴.اگرمقسم عقل و نقل را معرفت دینی قراربدهیم درحوزه عقل عملی ایمان و انگیزه سرچشمه آن فقط اندیشه های الهی است و ناظر به توحید و آخرت گرائی . و انسان موحد و مومن درچنین حالتی فقط توجهش به تکالیف الهی است.

درچنین دیدگاهی حقوق بشر و امثال آن ذیل اندیشه های الهی بحث می گردد و بیشتر ازناحیه عبد بودن و مخلوق بودن و مکلف بودن بشرمطرح می باشد.

 

۳۵.البته بایدتوجه داشت در وضعیت معاصرجهان تفکر و نظام سلطه سقفی از علم و علوم را به افراد درکشورهای مختلف اجازه می دهد.

واگرشخص دانشمندی فراتر ازآن علم بیاموزد و نشردهد حتی به ترورفیزیکی آن دست می زنند. مثل دانشمندان هسته ای یا دانشمندان ریاضیات و هندسه فضائی. و حتی نهادهای علمی و دانشگاهی و اعضای آن را درفهرست تحریم قرارمی دهند. مثل تحریم جدید دانشگاه بین المللی جامعه المصطفی.

خوب این وضعیت بنوعی درطول تاریخ وجود داشته و در زمان ما مدرن شده است.

این خاصیت علوم نقلی و عقلی نیست بلکه خاصیت تفکر و خوی سلطه و استکباری در افراد و دولتها و حکومت ها و سیاست هاست.

زیرا می گویند یا علم برای ما و در راه اهداف ما باشد و یا ازپیدایش آن به هرنحوی جلوگیری می کنند.

این داستان ظالمانه و بی عدالتی درسطح جهان ساری و جاری است.

 

۳۶.تحقیق جامع و کامل درعلوم نقلی و وحیانی در باره علم و عالم و معلوم ازموضوعات و مسائل بسیارمهم است. درکتاب وحیانی قرآن حدود ۹۰۰بارکلمه علم بصورت گسترده آمده است.

وهمچنین درمجامع حدیثی مثل بحارالانوار بیش ازهزارحدیث درباره علم و عالم آمده است.

واین توجه جدی علوم نقلی به علم است. قوام دین نیز به علم است.

 

۳۷.کمال بشر به علم است. ازمهمترین راههای رشدفردی وجمعی رسیدن به علم است. علم سلطان است. زیرساخت تمام پیشرفتها و تمدن ها وابسته به علم است. معماردنیا علم است و بشر بواسطه علم جهان را می سازد.

این علم است که برای بشردر دنیا ابزارمی سازد و امکانات و رفاه فراهم می کند. و علوم نقلی کاملا ازاین علوم دفاع می کند. لکن سعادت بشر دراستفاده ازعلوم نقلی نیز می باشد. زیرا علوم نقلی سعادت ابدی بشر را تضمین می کند.

همه علوم درتکوین و ذات و جوهره بشریت تاثیر گذاراست. هیچ چیزدراین دنیا مثل علم و ایمان در جان انسان اثرگذارنیست. و این علم و ایمان است که باصاحبش از دنیا کوچ می کند.

 

۳۸.بعضی ازدانشمندان انسان را بین تولد تا مرگ تعریف کرده اند و علم را هم درهمین حد می دانند. لکن در نگاه توحیدی مبدا انسان ازخداوند و قبل ازاین دنیا سرچشمه می گیرد و بعد ازاین دنیا نیزادامه پیدا می کند. این دیدگاه درنقل و عقل بینش فراتری نسبت به علم دارد.

دانشمندانی که به علوم وحیانی علم و اعتقاد دارند ؛ نگاه هستی شناسانه ویژه ای نسبت به این جهان و علم دارند. جهان و موجودات آن را صاحب شعورمی دانند.

 

۳۹.اشراف و علم چهارده معصوم (ع) نسبت به ساحت علم و جهان هستی بادیگران قابل مقایسه نیست. این خاندان عصمت و طهارت به خاطر مقام امامت و ولایتشان شناختی که نسبت به امورعالم هستی و نظام امکان و وجود و موجود و علم دارند بادیگران متفاوت است . زیرا علومشان حضوری و غیبی و لدنی و من عندالله می باشد.

لکن رسالت اصلی آنها هدایت و سعادت بشراست و دراین صراط برای سعادت بشرازهیچ سعی و کوششی بخصوص درحوزه علوم نقلی فرو گذارنکرده و نمی کنند. جائی که نیازبوده است بصورت محدود درعلوم طبیعی و تجربی وارد شده اند منتهی هدف غائی آنها آموزش علوم طبیعی و تجربی نبوده است.

وقتی به دنیای روایات واردمی شویم اشارات و رهنمودهای فراوانی ازاین دست می یابیم لکن همانطور که درمسائل قبل گفتم محدوده ورسالتشان این علوم نیست و اینها برعهده عقل است. بعضی معتقدند اگرخاندان معصوم فرصت پیدا می کردند می توانستند علوم دیگر رانیز بصورت گستره آموزش بدهند. درتوانائی و قدرت و داشتن این علوم نزدخاندان اهل بیت شکی نیست.

 

۴۰.بشراگرعقل را اسیرهوای نفس و رزایل اخلاقی نکند و شناخت وافی و کافی از نقل برده باشد ؛ در علوم که تلاش می کند هیچگونه تخالف و تضاد وتعارض و تقابلی بین عقل و نقل درساحت علم نمی یابد. زیرا نقل هم براساس عقل وعقلانیت و فطرت به بشر نازل شده است . وحدت عقل و نقل درهمه عرصه های علوم برای انسان به یقین می رسد. دراینجا قرآن و حدیث و عقل فلسفی و کشف شهودی و هنرمتعالی و علوم انسانی و اجتماعی و تجربی و کشاورزی و بنیادی وریاضیات ونجوم و تمام علوم دیگرهم آغوش می شوند. تفکیک اینها برای شناخت بهتروبیشتراست.

البته بایدتوجه داشت درطول تاریخ علوم اسلامی دانشمندان اسلامی برای هرعلمی شخصیت مستقل قائل بودنند و حتی از هماهنگ کردنهای داخلی دریک علم باعلم دیگرگریزان بودنند . مثل اینکه بخواهیم داخل علم فقه از علم اخلاق بحث کنیم و حتی مواظب بودند موضوعات و مسائل هرعلمی مجزا باشند و ازورودش درعلم دیگر جلوگیری می کردند .مثلا وفای بعهد را مسئله اخلاقی می دانستند و هیچ وقت بعنوان احکام فقهی روی آن بحث نمی کردنند.

وبعضی دنبال هماهنگ کردن علوم باهم بودنند مثل حکمت متعالیه ملاصدرا.

این دو جریان علمی ادغام و تفکیک علوم اسلامی ازهمدیگر و همچنین علوم اسلامی با تمام علوم دیگر همیشه ادامه خواهد داشت و پایانی برآن متصورنیست.

 

درمجموعه این چهل مطلب که به آنها بصورت مختصر اشاره کردیم و هرکدام عنوان مستقل و مباحث فراوانی دارد.

هرکجاحکمی و قضاوتی و رای صادرکردیم نظرشخصی اینجانب بود وطبیعی است که تحقیق و ژرف اندیشی ونقد برای محققان فراهم است.

  • رسول ملکیان اصفهانی

 

فَبَشِّرْ عِبَادِ (۱۷) بندگان من را مژده بده... :

الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ  آنان که سخن را با دقّت مى‏شنوند

فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ  و بهترین آن را پیروى مى‏کنند

أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ   آنانند که خداوند هدایتشان نموده

وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ   و آنانند همان خردمندان.

                                                                    سوره الزمر - آیه ۱۸و17

 

چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست

سخن شناس نِئی؛ جانِ من، خطا این‌جاست.

سرم به دنیی و عُقبی فرو نمی‌آید

تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست.

هرصاحب نظری بزرگترین دغدغه اش این است که می تواند آیا آزاد فکرکند؟ واگرآزاد فکرکرد آیا میتواند آن را به دیگران عرضه کند؟

تعریف آزادی اندیشه نیز کارسهل و آسانی نیست ویک مفهوم کاملا پیچیده است وموانعی هم ازنظرسیاسی وامنیتی واجتماعی وعلمی دارد که درادامه توضیح میدهیم.

آزادی اندیشه فقط درارائه فکرنیست بلکه آزاد اندیشی درقبول یک فکرهم بسیارمهم است. بعضی ازمخالفین آزادی اندیشه فکرکردن راموضوع خطرناکی می دانند وخیلی زود ازعواقب آن می ترسند درواقع اجازه فکروتامل به خود راه نمی دهند وحتی به دیگران اجازه برخورد ومواجهه با اندیشه های نو را نمی دهند .

اگردرجامعه ای به دلیلی فضایش امنیتی و یا انتظامی شد و یا جامعه دچاررکود فکری شد یا مداحی و پاچه خواری مدمعیشت وقدرت وعلم شد مطمئنا افراد صاحب نظروفکردرهرحوزه ای ازدانش که باشند دچارخودسانسوری میشوند وکالای فکری خود را حتی به اهلش ودرمحیطهای نسبتا مناسب هم ارائه نمی دهند خلاصه عطایش را به لقایش می بخشند.

درچنین جامعه ای افرادفرصت طلب وجاهل میدان دارمیشوند وجهل وتعصب وافراط وتفریط درامورمیدان دارمیشوند. منطق وتعقل وتفکرواعتدال برای مدتی رخت برمی بندد.

 

آیا میتوان درچنین فضای تاریک فکری منتظرفرج خورشیدهای نورانی وتوسعه وپیشرفت باشیم؟

آزادی اندیشه کاربسیاری ازاهل علم نیست.بسیارازاهل علم هستند که یک سری دانش هائی فرامی گیرند وبعد تحت عنوان استاد به دیگران انتقال می دهند و سقفی ازمعیشت وآسوده گی هم برسرخود می زنند ومعمولا مدیران علمی نیز ازچنین وضعیتی خرسند وشادمان هستند.

آیا وضعیت زمان وموقعیت فعلی ما درجهان چنین وضعیتی را می طلبد؟

حتی درجائیکه کرسی آزاد اندیشی برقرارمیشود آنقدراطراف کارمصلحت اندیشی میشود که درواقع آزاد اندیشی اتفاق نمی افتد .

نمی دانم بطورجدی چه کسی یا کسانی و چه نهادی و یا نهادهائی میخواهد به مطالبه رهبری لبیک بگویند.؟

آیا بصورت صوری وتشریفاتی میتوان به آزادی اندیشه وفکررسید؟

همه چون وچراها ومشکلات ودغدغه هائی که درحوزه آزاد اندیشی وجود دارد هم درعلوم دینی واسلامی می باشد و هم درحوزه علوم انسانی .

آیا وقت آن نرسیده است که بخود آئیم ودرموضوعات مختلف آنهائی که اندیشه ای برای عرضه دارند کالای خود رابمیدان آورند.

ما امروزازطریق انواع رسانه ها در بیرون مرزهای جغرافیای خود  درهجوم ومعرض هزاران فکرواندیشه حق وباطل  هستیم که با هیچ سیستم وفیلتری هم قابل کنترل ومهارنیست. هرروزصدها سوال واشکال وابهام وپرسش درجامعه بصورت سیل روان میشود وهیچ مانعی هم نمی تواند مانع آن باشد. تنها راه آن برگزاری کرسی های جدی آزاد اندیشی است.

واین البته وظیفه کسانی است که ازعهده فکربرمی آیند. اینکه فکرواندیشه چگونه شکل می گیرد وخلق میشود وچه فرایندی راطی میکند نیازبه بررسی وتجزیه وتحلیل  دارد. آن چیزکه مسلم است با دستورودیکته وانشاء وبخشنامه هم شدنی نیست . تنها راهش همان بمیدان آمدن اصحاب فکرواندیشه است.

حالا اگرصاحب فکری درزمینه ای  ارائه  مطلبی و یا کتابی کرد وکسانی اوراازحقوق مسلمش هم محروم کردنند اگرفردبه راهش ایمان داشته باشد چنین جهادی خواهد کردونگران نخواهدشد.

مسلم است که در راه آزادی باید هزینه هائی هم پرداخت شود؛ نباید بخاطراحتمال ضرر ازوظیفه ویا اظهارحق و اندیشه ای خودمان رابازبداریم.

وطبیعتا آزاد اندیشان که میخواهند جلوترازدیگران حرکت کنند وچراغی برافروزند ممکن است درچاهائی گرفتارآیند ولی بلاخره سنت الهی برامداد نیز هست.

بنظرمن سخترین نوع آزاد اندیشی درحوزه دین است زیرا دین صاحب ومالک حقیقی دارد و آن خدا ومعصومین هستند وما کاره ای نیستیم بخصوص درحوزه تشریع.

پس آزاد اندیشی دراین حوزه باید با مراعات تمام جوانب انجام بگیرد والا ما با صاحب دین درگیرشده ایم.

ممکن است امام زمان (عج) درحوزه علوم انسانی و یا علوم تجربی گذشت داشته باشند چون فی نفسه قدسی وارزشی نیستند ( البته صرف نظر ازنظریه ای که همه علوم رادرحوزه افعال الهی تفسیرکنیم) ولکن درحوزه دین که مبلغ وعیان کامل آن خود حضرت می باشند ازخطاها بساده گی عبورنمی کنند زیرا ممکن است که آزاد اندیش ازخط قرمزهائی عبورکند.

اینجا باید دانست وایمان داشت که دین اسلام صاحب دارد و بصورت ویژه مسائل درحوزه دین رارصد میکند وفرق بین خادم وخائن راخوب می داند و می شناسد.

توسل به خود اولیاء دین معنای عمیقی دراینجادارد.

نتیجه اینکه درست است که درتاریخ اسلام آزاد اندیشان بزرگی داشته ایم ولکن علمای ربانی وآنهائی که قلبشان مملو ازخشیت الهی بوده است همیشه با احتیاط قدمها رابرداشته اندهرچند که تحولاتی را هم آفریده اند.

حضرت امام راحل(ره) درحوزه فقه ازطرفی فرمودنند فقه مصطلح کافی نیست وازطرفی توصیه به فقه جواهری کردنند. همین مشی دردیگرحوزه های علوم اسلامی نیز باید رعایت شود .

دراینجا خوب است نگاه کنیم به مقدمه تفسیرقرآن المیزان و یا کتاب تاریخ تفسیرقرآن حبیب الله جلالیان که ببینیم چقدرتحت عنوان حریت فکربه حدودالهی تجاوزشده است.

ما دراین زمان باید ضمن آزاد اندیشی مواظب هرگونه انحرافی هم ازجانب خود باشیم وبا علم کافی ورعایت مسائل اخلاقی وایمانی  دردین فکرکنیم وبیندیشیم و آن را نشروتوسعه دهیم.

اینجاست که وظیفه روشنفکران دینی بسیارسنگین وعمیق وحساس است ؛ ازیک طرف گرفتارسنت هستند وازیک طرف دیگرروبه مدرنیته وپیشرفت وتوسعه . تصمیماتی که اینجا گرفته میشود و آرائی که ارائه میشود همیشه نگران کننده است.

کسانیکه فقط با حوزه دین آشنا هستند دچارتحجرمیشوند وکسانیکه دوفرهنگی هستند(فرهنگ دینی وفرهنگهای دیگرحتی یک فرهنگ) دچارالتقاط. واین دوخطر(تحجروالتقاط) دامن آزاد اندیش را همیشه گرفته است.

اگردین اسلام باتفسیراهل بیتی آن رادارای رسالت علمی می دانیم وآن رادارای قدرت تمدن سازی میشناسیم راهی جزآزاداندیشی درآن نداریم ؛ رسالت بزرگی که امروزبرعهده متفکران دین شناس وآزاد اندیشان گذاشته شده است . هنری که ازعهده هرکس برنمی آید ونمی توان ازهمه دین شناسان انتظارآن را داشت.

خلاصه تعریف آزاد اندیشی یعنی اجتهادی فکورانه دراسلام اندیشی و آزادی اندیشه درتمامی بخشهای دینی.

 

 

  • رسول ملکیان اصفهانی