نگاهی به موضوع اشتغال طلاب حوزههای علمیه
طلاب و روحانیانی که درگذشته و تا قبل از انقلاب اسلامی تنها به فعالیتهای حوزوی و تبلیغی مشغول بوده و معیشت خود را نیز از همین راه تأمین میکردند، امروز به برکت نظام جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از نهادهای دولتی، حوزوی و مستقل اشتغال ورزیده و گاهی نیز اشتغال آنان با تغییر آرمان همراه میشود که مورد مذمت علمای دین واقع میشوند.
همین امر سبب شده تا سوالاتی در ذهن طلاب و عموم مردم پیش آید که براستی چرا طلبهها دنبال شغل میروند؟ طلب معیشت از سوی طلاب چه حکمی دارد؟ طلبهها چه شغلهایی را انتخاب میکنند؟ آیا کار کردن روحانیان در نهادهای مختلف حوزوی و غیرحوزوی با اهداف و آرمانهای تبلیغی حوزه علمیه منافات دارد؟ پیامدهای اشتغال طلاب چه بوده است؟ روحانیان و طلاب از چه زمانی میتوانند به فعالیتها و مشاغل پاره وقت و تمام وقت اشتغال ورزند؟ معنی و مفهوم رزق تضمین شده چیست؟ و آیا تحصیل تمام وقت برای چه مقاطعی و چگونه طلابی لازم است؟
پاسخ به این سوالات نیاز به بررسی دقیق انواع فعالیتها و مشاغل مجاز و غیرمجاز روحانیت از دیدگاه روایات و علمای دین و تقسیمبندی طلاب بر اساس مهارتهای غیرطلبگی، نیازهای مالی، سطح تحصیلی، اهداف، انگیزهها، جدیت و تلاش آنان دارد.
جایگاه روایی تلاش و همت
پیش از هرچیز و قبل از پاسخ به سوالات فوق باید به نقل روایاتی در باب تلاش و همت، اهمیت کسب علم و لزوم اشتغال برای طلب معیشت پرداخت.
روایات بسیاری از رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - و اهلبیت - علیهم السلام - وارد شده است که همگان را از تنبلی و بیحوصلگی نهی کرده و در آنان تأکید شده است که از عوامل محرومیت، سستی در کار است و نیز تنبلی انسان را از رسیدن به آرزوها ناکام میگذارد.
امیرمومنان حضرت علی - علیه السلام - در نهج البلاغه میفرمایند «یکی از عوامل محرومیت، سستی (در کار) است» همچنبن روایاتی از ایشان در غررالحکم و میزان الحکمة آمده است که میفرمایند «به طاعت خدای سبحان دست نیابد مگر کسی که تلاش کند و نهایت کوشش خود را به کار گیرد.» و نیز «کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام ماند.» (غررالحکم، 6009) و (میزان الحکمة، جلد 11،صفحه 5184)
روایتی از امام صادق - علیه السلام - نیز در این خصوص وارد شده که میفرمایند، «إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الآخِرَةِ ؛ از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو خصلت، تو را از بهره دنیا و آخرت بازمیدارند.» (میزان الحکمة، جلد 11، صفحه 5186)
امام حسن - علیه السلام - نیز در روایاتی میفرمایند: «کسی که همت ندارد مروت ندارد»، «برای دنیایت چنان کار کن که گویا برای همیشه (در آن) خواهی بود. و برای آخرتت (نیز چنان) سعی و تلاش کن که گویا فردا از دنیا خواهی رفت». (بحار الانوار، جلد 8 ، صفحه 111) و (تحف العقول، صفحه 408، حدیث 20)
آنچه که از این روایات برداشت میشود، مذمت شدید تنبلی و سستی از سوی اهلبیت - علیهم السلام - است و طلبهای که نماینده دین و اهلبیت - علیهم السلام - محسوب میشود، بهجد باید خود را از تنبلی و سستی دور بدارد.
کسب دانش برای مقابله با تنبلی
همانطور که ملاحظه شد، بر اساس روایات بسیاری، تلاش و همت برای همگان بهویژه طلابی که داعیه دین دارند، امری لازم و پراهمیت است؛ اما سوال اینجا است که تلاش و همت برای طلبه به چه صورت تحقق مییابد؟ و چه راههایی برای بالا بردن همت و فرار از تنبلی از سوی یک طلبه وجود دارد؟
دین مقدس اسلام برای کسانی که دوران زندگی خود را با تمام فراز و نشیبها با عطر دلاویز علم و دانش معطر میکنند والاترین ارزشها را قائل شده و به هیچ چیزی بعد از تعلیم و تربیت، به اندازه آن ثواب مترتب نکرده است.
بر خلاف آنچه که دشمنان اسلام، این دین مقدس را فقط دین شمشیر و زور معرفی میکنند، اسلام عزیز یک دین دانشمندپرور است و نیز مطابق سنت و روایاتی از اهلبیت - علیهم السلام -، کسب علم و دانش اهمیت زیادی در دین مبین اسلام دارد و میتواند یکی از مهمترین راههای مقابله با تنبلی باشد؛ از همینرو شایسته است، به روایاتی از اهلبیت عصمت و طهارت - علیهم السلام - در باب فضیلت، اهمیت و وجوب کفایی کسب علم بپردازیم.
اهمیت تحصیل علم در اسلام / دانش سبب کلى ایجاد عالم است
مرحوم زین الدین بن علی، شهید ثانی - رحمه الله - در مقدمه کتاب منیة المرید خود میفرماید: بدیهى است که خداى متعال دانش را سبب کلى براى آفرینش همه عالم علوى و سفلى قرار داده و این اندازه از جلالت و فخر در حق دانش کافى است که خداى در کتاب محکمش از نظر بینائى و یادآورى ارباب معرفت فرماید: « اَللّهُ اَلَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ اَلْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ اَلْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اَللّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اَللّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ علما؛ خدا کسى است که هفت آسمان را ایجاد فرموده، و از زمین مانند آسمان آفریده، و امر خود را میان آنها فرو فرستاده، تا بدانید که خدا به هر چیزى توانا است و دانش او به هر چیزى احاطه دارد» (طلاق 11).
همین آیه بر شرافت علم، بهویژه علم توحید، کافى است که اساس هر علم و مدار هر دانش میباشد. (منیة المرید، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، جلد 1، صفحه 4)
شهید ثانی- رحمه الله - میافزایند: خداى متعال دانش را بالاترین شرافت و بزرگترین عزت براى فرزند آدم قرار داده و نخستین منتى که پس از آفرینش و ظهور او از کَتم عدم به ضیاء و نور وجود منت نهاده همانا نعمت دانش است، چنانچه در سوره علق که اولین سوره نازله بر پیمبر اوست میفرماید « اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ اَلَّذِی خَلَقَ، خَلَقَ اَلْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ، اِقْرَأْ وَ رَبُّکَ اَلْأَکْرَمُ، اَلَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ » نیکو تدبر کن چگونه افتتاح فرموده کتاب خود را که باطلى در او نیست و از جانب حکیمى فرو فرستاده شده که شبهه در کلام او راه ندارد به نعمت ایجاد، از آن پس نعمت دانش را بر بشر خوانده و اگر نعمت و منتى بعد از نعمت ایجاد بالاتر از دانش بود، خداى بدین نعمت بزرگ اختصاص نمیداد؛ در این آیه علاوه بر آنکه حسن براعت و دقائق معانى و حقایق بلاغت را مراعات فرموده، نور هدایت و راه دلالت بصراط مستقیم را منوط به علم دانسته است. (همان)
امیرمومنان حضرت علی - علیه السلام - در خصوص اهمیت کسب دانش میفرمایند «علی المتعلم ان یودب نفسه فی طلب العلم و لا یمل من تعلمه و لا یستکثر ما علم؛ بر دانش آموز است که خود را مودب به آداب تحصیل علم کند و در امر یادگیری خستگی به خود راه ندهد و دانستههایش را زیاد نشمارد.» همچنین ایشان میفرمایند «یا مومن ان هذا العلم و الادب ثمن نفسک فاجتهد فی تعلمها فما یزید من علمک و ادبک یزید فی ثمنک و قدرک فانت بالعلم تهتدی الی ربک و بالادب تحسن خدمة ربک؛ ای مومن همانا این علم و دانش و ادب، ارزش واقعی تو است. پس در آموختن آنها تلاش کن زیرا هر چه دانش و ادب تو افزونی یابد ارزش تو افزون میگردد. به وسیله دانش به سوی خدای سبحان رهنمون می شوی و با ادب خدمت به پروردگارت را به نیکویی انجام میدهی.» (غرر الحکم) و (بحار الانوار جلد 1 صفحه 180)
و نیز پیامبر اسلام در مقام ارزش گذاری به علم میفرماید «طلب العلم فریضة علی کل مسلم ألا ان الله یحب بغاة العلم ؛ دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد.» (اصول کافی، جلد1، کتاب فضل العلم، حدیث 1، صفحه 35)
فضیلت دانش در سخن امیرمومنان علی- علیه السلام -
امیرمومنان حضرت علی - علیه السلام - در ضمن روایتی در تحف العقول میفرمایند «مردم بدانید که کمال دین در طلب علم و به کار بستن آن است و راستى که دانش جستن بر شما از طلب مال لازمتر است زیرا مال دنیا میان شما تقسیم و براى شما ضمانت شده است، دادگرى او را میان شما قسمت کرده و به زودى براى شما بدان وفا میکند.» (تحف العقول صفحه 196)
ایشان در بخشی دیگر از این روایت میفرمایند «دانش براى شما نزد اهلش ذخیره است و مأمورید به طلب علم از آنها، به دنبالش بروید و بدانید که مالِ بسیار دین را فاسد کند و دلها را سخت گرداند اما علمِ بسیار توأم با عمل، دین را اصلاح کند و وسیله رفتن به بهشت باشد.» (همان)
همچنین این امام همام در ادامه، با بیان تفاوتهای کسب معیشت و طلب علم میفرمایند «خرج کردن، مال را بکاهد اما علم با خرج کردنش (به دیگران گفتن) افزوده شود؛ خرج کردن علم اینست که آن را در میان حافظان و راویانش منتشر کنى.» (همان)
«به راستى علم صاحب فضائل بسیاریست، سرش تواضع، چشمش بر کنارى از حسد، گوشش فهم، زبانش راستى، حفظش بررسى، دلش خوش بینى، عقلش معرفت اسباب امور، دستش رحمت، همتش سلامت، پایش دیدار دانشمندان، حکمتش ورع، قرارگاهش نجات، جلودارش عافیت، مرکبش وفا، سلاحش سخن نرم و دلنشین، شمشیرش خشنودى و رضا، کمانش مدارا، قشونش گفتگو با دانشمندان، مالش ادب، ذخیرهاش اجتناب از گناهان، توشهاش احسان کردن، جایگاهش سازش و صلح، راهنمایش هدایت و رفیقش صحبت با نیکان است.» (همان)
کسب و کار و طلب معیشت در روایات اهلبیت - علیهم السلام -
همانطور که روشن است، کسب علم تنها راه همت و فرار از تنبلی نیست، کار کردن و طلب معیشت از مصادیق بارز همت و تلاش است.
در باب کسب و کار و اهمیت طلب معیشت روایاتی وارد شده که ذکر آن خالی از لطف نیست: حضرت رسول، پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - در این خصوص میفرمایند «طَلَبُ الحَلالِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسلِمٍ و مُسلِمَةٍ ؛ کار کردن برای کسب مال حلال، بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.» (جامع الاخبار، صفحه 389، حدیث 1079)
همچنین ایشان در روایتی دیگر در مستدرک الوسائل میفرمایند «بعضی از گناهان به وسیله نماز و صدقه هم آمرزیده نمیشوند.» از ایشان سوال شد که یا رسول الله!؟ پس چه چیز موجب آمرزش آن است؟ حضرت رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - فرمود «جدیت و تلاش در طلب معیشت میتواند موجب آمرزش آن گناهان شود.» (مستدرک الوسائل، ج 13، ص 13)
امام صادق - علیه السلام - ضمن روایتی در کتاب شریف کافی خطاب به هشام میفرمایند «اگر در خط مقدم جبهه، درگیری شروع شد، باز هم کار کردن و طلب روزی را در آن روز ترک نکن.» و نیز در روایتی دیگر میفرمایند «کسی که خود را برای روزی خانوادهاش به زحمت میاندازد و کار میکند مانند رزمنده است که در راه خدا میجنگد.» (الکافی الإسلامیة، جلد 5، صفحه 78) و (همان، صفحه 88)
همچنین این حضرت در روایاتی در وسائل الشیعة میفرمایند «رها کردن کسب و کار، عقل را کم میکند.» و نیز «در طلب روزى و نیازهاى زندگى تنبلى نکنید، چرا که پدران و نیاکان ما به دنبال آن میدویدند و آن را طلب میکردند.» (الکافی الإسلامیة، جلد 5، صفحه 148) و (وسائل الشیعة، جلد 12، صفحه 38)
در وسائل الشیعة آمده است حضرت علی بن موسی الرضا - علیه السلام – فرمودند: «إنّ الَّذی یطْلُبُ مِنْ فَضْلٍ یکُفُّ بِهِ عِیالَهُ اَعْظُمُ اَجْراً مِنَ الْمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ ؛ کسی که دنبال روزی میرود تا آبروی خود و خانوادهاش را حفظ کند، اجر و پاداشش از رزمندهای که در راه خدا جنگ میکند بیشتر است.» (تحف العقول، النص، صفحه 445)
طرح مسأله
چنانچه ذکر شد، تلاش و همت مقوله بسیار مهم و ارزشمندی در اسلام است و انسان تنبل همواره مورد مذمت شدید رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - و اهلبیت طاهرین ایشان بوده است؛ اما در خصوص نحوه تلاش و فرار از تنبلی با تعارضی ظاهری در اخبار اهلبیت - علیه السلام - مواجه گشته و سوالاتی ایجاد شد.
سوالاتی از قبیل اینکه «جمع روایات اهمیت کسب علم و لزوم طلب معیشت به چیست؟»، «وظیفه طلاب علوم دینی در خصوص همت و تلاش چیست؟»، «کار کردن و اشتغال چه حکمی برای طلبه دارد؟»، «آیا کسب علم محدودیت دارد؟ و اگر محدودیت دارد، تا چه مقطعی لازم و از چه مقطعی غیرضروری است؟»، «معیشت طلبه از چه طریق فراهم میشود؟» و «آیا کار کردن و کسب علم برای یک طلبه قابل جمع میباشند؟».
تأمین معیشت طلاب قبل و پس از انقلاب
حال که به بخشی از روایات باب تلاش و همت، طلب معیشت و اهمیت تحصیل علم پرداختیم، شایسته است تا به بررسی تأمین معیشت طلاب و تقسیمبندی مشاغل حوزوی و طلاب حوزه علمیه بپردازیم.
پیش از تشکیل نظام جمهوری اسلامی معیشت طلاب تنها از راه فعالیتهای حوزوی همچون تدریس، تصنیف، تألیف، تبلیغ، امامت جماعت، حل اختلافات مردم، وکالت برقراری عقد و طلاق، نوشتن وصیتنامه و خواندن نماز و روزه استیجاری و در پارهای اوقات با کشاورزی و دامداری تأمین میشد.
تصور زندگی سخت معیشتی پیش از تشکیل نظام جمهوری اسلامی سبب میشد تا تعداد علاقمندان به طلبگی کم باشد اما کسی که به طلبگی روی میآورد از آنجایی که رزق وی به دین گره میخورد، در سلک روحانیت ماندگار شود.
اما امروزه مشاغل جدیدی بر سر راه طلاب قرار گرفته که ممکن است برخی از آنان، طلبه را نسبت به فعالیتهای حوزوی سست نمایند؛ در واقع میتوان گفت: طلبه در انتخاب بین این مشاغل و فعالیتهای حوزوی بر سر دوراهی قرار میگیرد و در انتخاب هر یک از این مشغلهها اختیار دارد؛ همین امر سبب شده تا عدهای معدود از ابتدا یا در میانه راه، طلبگی را به عنوان سکویی برای پرش انتخاب کنند و دنیا را بر معارفی که در دوران طلبگی باید کسب کرد، ترجیح دهند.
مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند: اگر طلبه و روحانی ما، برای استخدام درس خواند، به درد عالم روحانیت نمیخورد، طلبه باید درس بخواند تا فقیه و واعظ و محقق و مدرس و کتابنویس و ملای فلان محل و ملای فلان شهر بشود و مردمی و در اختیار مردم باشد، و الّا اگر برای استخدام درس بخواند، پس همان روحانیت وابستهای است که ما اینقدر در عالم مسیحیت و یا در عالم زهّاد اهل تسنّن برایش بد میگفتیم. (حوزه و روحانیت، جلد 2، صفحه 17 و 18)
امروزه برخی از طلاب به علت گسترش ارتباطات و در معرض دید قرار گرفتن سبکهای زندگی مختلف، رغبتی به روشهای سنتی معاش ندارند، از سوی دیگر عرصه برای انتخاب نوع مشغله از سوی طلاب عصر حاضر گسترده شده و همین امر سبب شده است تا آنان در کنار فعالیتهای حوزوی به مشاغل دیگر نیز روی آورند.
گاه علت رغبت یک طلبه به مشاغلی غیر از فعالیتهای طلبگی، تنها تأمین معیشت بوده و پس از مدتی که زندگی وی رو به سامان شد، از آن مشغله به سوی همان فعالیتهای حوزوی رویگردان میشود اما در برخی از موارد، طلبه به کسب از آن طریق عادت کرده و حتی به مرور زمان تغییر آرمان میدهد. البته گاهی هدف از اشتغال در نهادهای مختلف، نوعی فعالیت تبلیغی و در راستای آرمانهای حوزوی است هرچند که در کنار آن تأمین معیشت نیز اهمیت داشته باشد.
تقسیمبندی مشاغل
فعالیتها و مشاغل احتمالی طلاب حوزه علمیه را میتوان به پنج دسته فعالیتهای علمی و تبلیغی حوزوی، شغلهای درون سازمانی حوزوی، شغلهای حاکمیتی، شغل آزاد و اشتغال در نهادهای مستقل تقسیم کرد که هر یک از این پنج دسته اصلی شامل تعاریف و زیرمجموعههایی است که باید به اختصار به هریک از آنان پرداخت.
فعالیت های حوزوی ـ تبلیغی
رایجترین و مهمترین مشغله طلاب حوزه علمیه، انجام فعالیتهای دسته اول (علمی ـ تیلیغی حوزوی) بهصورت تماموقت، پارهوقت و مقطعی است؛ عمده فعالیتهای این دسته شامل اموری همچون تحصیل، تدریس، پژوهش، تبلیغ اینترنتی، تبلیغ مقطعی و تبلیغ بلندمدت میشود.
اشتغال در حوزه، حکومت و نهادهای مستقل
اشتغال در سازمانهای حوزوی، بخشی از مشاغلی است که طلاب برای تأمین معیشت به آن روی میآورند اما اینگونه شغلها نیز به دو دسته تقسیم میشوند: دستهای همچون معاونتهای مختلف مرکز مدیریت حوزه علمیه، شغلهایی نامرتبط با حوزه نیست و ممکن است در پارهای از موارد با شأن روحانیت نیز سازگار باشد، دستهای دیگر همچون امور مالی و حسابداری و فعالیت در آشپزخانه حوزه علمیه، مشاغلی غیر مرتبط با حوزه و روحانیت است.
همچنین بخش دیگری از طلاب به مشاغل حاکمیتی روی میآورند که این مشاغل نیز به دو دسته مرتبط و غیرمرتبط با حوزه و روحانیت تقسیم میشوند؛ فعالیت اقتصادی و مشارکت در امور غیردینی و غیرفرهنگی از جمله مشاغل غیرمرتبط و مسوولیت در نهادهای عقیدتی سیاسی و مجلس شورای اسلامی بخشی از مشاغل مرتبط با حوزه و روحانیت است.
نهادهای مستقلی در کشور بهویژه در شهر مقدس قم وجود دارند که برای طلاب ایجاد اشتغال کرده و آنان را به خود جذب میکنند؛ همانطور که مشاغل حکومتی مرتبط با روحانیت در راستای اهداف تبلیغی روحانیان هستند، برخی از این نهادهای مستقل نیز همچون موسسات فرهنگی در راستای آرمانهای حوزوی بوده و برخی دیگر خلاف آرمانهای طلبگی است.
شغلهای آزاد، تحصیلات دانشگاهی و پیامدهای آنان
از آن رو که برخی شغلهای آزاد درآمد بیشتری نسبت به مشاغل ذکر شده دارد، عده ای از طلاب به صورت پارهوقت و تماموقت به چنین شغلهایی روی آورده و در بسیاری از موارد نیز به مرور زمان شاکله زندگی آنان تغییر کرده و از فضای طلبگی خارج میشوند. این جهتگیری در انتخاب شغل آزاد فراگیری ندارد چراکه بسیاری از شغلهای مرتبط با روحانیت، میتواند درآمد بیشتری داشته باشد اما طلابی که تخصص و مهارتهای لازم برای چنین مشاغلی نداشته و در عین حال نیاز مالی دارند، به شغل آزاد روی میآورند.
حال که به عمده فعالیتها و مشاغل طلاب اشارهای شد باید گفت: برخی از طلاب پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی و یا پس از تحصیلات تکمیلی، به علوم دانشگاهی روی آورده و در برخی از موارد به مرور زمان تحصیلات و فعالیتهای حوزوی را کنار میگذارند. البته در نهایت با رویکردی متفاوت و در پارهای موارد با اهداف تبلیغی در حکومت و نهادهای مستقل اشتغال مییابند.
روشن است که مشاغل آزاد و تحصیلات دانشگاهی برای طلبه در بسیاری از موارد با تغییر آرمان و فراموش کردن هویت طلبگی همراه است هرچند که این پیامد فراگیر نیست.
طلاب و کنارهگیری از اشتغال
همچنانکه پوشیده نیست، وظیفه اصلی یک طلبه در دوره زمانی تحصیل، تمحض در علوم دینی و پرداختن به درس و بحث میباشد؛ عدهای از طلاب حوزه علمیه این مهم را فراموش نکرده و از میان تمام فعالیتهای حوزوی و مشاغل دیگر، تنها به تحصیل علم میپردازند؛ بخشی از آنان با جدیت، انگیزه و هدفی معین و به صورت منسجم درس خوانده و در غالب موارد، آیندهای پرافتخار دارند.
البته بخشی دیگر از طلابی که این مهم را دریافتهاند، یا جدیتی در درس و یا انگیزه و هدف معینی برای تحصیل علم ندارند و در عین حال، به دیگر فعالیتها و مشاغل نیز روی نمیآورند؛ این دسته از طلاب از آنجا رانده و از اینجا مانده شده و دچار مشکلات عدیدهای میشوند که سخن از آن در این بحث جای ندارد.
تقسیمبندی طلاب از لحاظ هدف در طلبگی
حجتالاسلام کرمی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه در خصوص اقسام طلاب از لحاظ هدف آنان در طلبگی میگوید: برخی از محصلان حوزه علمیه به سبب فضای معنوی حوزه و برخی دیگر برای آشنایی اجمالی با فضای دین وارد حوزه میشوند؛ این دو گروه میتوانستند از طریق مسجد و مطالعه هم با فضای معنوی انس گرفته و به آشنایی اجمالی نسبت به دین دست یابند اما با ورود به حوزه معرفت و آشناییت بیشتری نسبت به دین تحصیل کردهاند.
وی در ادامه افزود: عده دیگری از طلاب به جهت تبلیغ معارف دینی و فعالیتهای اینچنینی وارد حوزه شده و پس از گذراندن دوره مقدمات و تکمیلی حوزه علمیه به تبلیغ دین و فعالیتها و شغلهای طلبگی میپردازند؛ همچنین عدهای نیز قصد دارند با کسب تخصص کافی در لباس یک عالم تمام عیار دینی ظاهر شده و زندگی خود را صرف علوم دینی کنند.
این استاد حوزه علمیه اضافه کرد: عالِم دینی شدن، عروج پیوسته در عالَم دین و طلبگی است؛ کسی که این مسیر را سرافرازانه طی کند، میتواند در لباس مراجع تقلید، علمای منطقهای، اساتید بلندپایه و یا مبلغان پرافتخار ظاهر شود؛ وی هیچگاه خود را در فضا و مقطعی محدود نکرده و پیوسته به علمیت، اندیشه و تخصص دینی خود میافزاید.
اما گفتنی است، عده دیگری از طلاب نیز طلبگی و مدرک آن را تنها به عنوان سکویی برای پرش انتخاب کردهاند؛ همچنانکه مقام معظم رهبری فرمودهاند: اگر طلبه و روحانی ما، برای استخدام درس خواند، به درد عالم روحانیت نمیخورد... و الّا اگر برای استخدام درس بخواند، پس همان روحانیت وابستهای است که ما این قدر در عالم مسیحیت و یا در عالم زهّاد اهل تسنّن برایش بد میگفتیم. (حوزه و روحانیت، جلد 2، صفحه 17 و 18)
فقیه و عالم دینی
همانطور که واضح است، عالم دینی شدن نیاز به تمحض در کسب علم دارد. در این خصوص به جملاتی گهربار از حضرت امام خمینی – رحمه الله - اشاره میکنیم تا در ضمن آن به اهمیت کسب علم برای فقاهت و عالم دینی شدن پی ببریم.
امام خمینی – رحمه الله - میفرمایند: «در مورد وضع درسی پرسیدهام، گفتهاند خوب است، البته خوب داریم تا خوب، یک وقتی خوب است که صاحب جواهر و شیخ انصاری تربیت میشود، و یک موقعی خوب است که ماها بوجود میآییم، بین این دو خیلی فاصله است، برای اینکه افرادی مثل صاحب جواهر تربیت شوند، باید دسته بسیاری، "ممحض به تحصیل" شوند و خود را مهیا کنند تا فقه را به صورت قدیم تحصیل نمایند.» (صحیفه نور 50,19)
حضرت امام – رحمه الله - فرموده بود: «لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسهایی که مربوط به فقاهت است و حوزههای فقهی و اصولی از طریق مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ فقه است منحرف شوند، البته در رشههای دیگر علوم به مناسبت احتیاجات کشور و اسلام، برنامههایی تهیه خواهد شد و رجالی در آن رشته تربیت باید شود.» (وصیت نامه امام)
همچنین ایشان در توصیههایی فرمودند: «باید حوزهها عنایتشان به فقه و فقاهت از همه چیز بیشتر باشد» (صحیفه نور 229,12) «فقه در رأس دروس است ولی مسائل دیگر هم مهم است که باید به آنها عمل شود» (همان 79,18) «آن چیزی که برای حوزهها خطر است این است که ما این فقه را به نحوی که بدست ما رسیده است به نسل آینده تحویل ندهیم» (همان 56,20) «اگر این فکر تقویت بشود که دیگر لازم نیست خیلی فقاهت تحصیل بکنیم، این یک فکر شیطانی است، موافق آمال امثال آمریکاست در دراز مدت» (همان 149,15)
یکی از روایاتی که به این موضوع و تخصیص روایات طلب معیشت به وسیله روایات طلب علم دلالت میکند، روایت "کمال الدین" از حضرت امیرالمومنین - علیه السلام - است که میفرمایند: « دانش جستن بر شما از طلب مال لازمتر است زیرا مال دنیا میان شما تقسیم و براى شما ضمانت شده است... (اما) دانش براى شما نزد اهلش ذخیره است و مأمورید به طلب علم از آنها، به دنبالش بروید». (تحف العقول صفحه 196)
درآمد های مالی طلبه های سابق:
1-پیش از تشکیل نظام جمهوری اسلامی علاقمندان طلبگی توجه داشتند که وضعیت مالی طلبگی در حد متوسط به پایین است و خود آنها نیز، دنبال گرفتن شغلهای دولتی نبودند و البته زمینه ای هم نبود. تصور زندگی سخت معیشتی باعث میشد تا تعداد علاقمندان به طلبگی کم باشند، چرا که یا علاقمندان سرسخت طلبگی به حوزه وارد میشدند یا آنکه پدر با تضمین تامین معیشت پسر را، راهی حوزه میکرد.
2-طلبه در دوران حجره نشینی با شهریه اندک و با کمک مالی خانواده هزینه تهیه کتاب و خوراک را تهیه میکرد که البته گفته میشود بسیار نیز ناچیز بوده است . با مطرح شدن بحث ازدواج که از قضا در سنین پایین تری نیز اتفاق می افتاد، شهریه حوزه کفاف زندگی را نمیکرد و طلبه برای تامین معاش خانواده مجبور بود در ماه رمضان و محرم و بعضا دهه آخر سفر به تبلیغ برود و مردم منطقه بعنوان کمک مالی به طلبه مبلغی را بعنوان نذریه در نظر میگرفتند و طلبه با همان مبلغ سعی میکرد کل سال را گذران کند. برخی از روحانیان مانند اکثریت مردم از همان دوران جوانی چندین بچه بدنیا میاوردند از این رو مساله معیشت مساله ساده ای نبود که بشود براحتی از آن گذر کرد.
3-راه دیگر تامین معاش طلبه این بود که نماز استیجاری میخواند و روزه استیجاری میگرفت، به این معنا که فرد پولداری در عمر خود نماز و روزه خود را بجای نیاورده بود و برای اینکه از بهشت محروم نماند وصیت میکرد پولی به طلبه بیچاره ای داده شود تا نمازهای استیجاری او را بسمت بهشت رهنمون کند، اینکه آیا این نماز او را بهشتی کند یا نه زیاد اهمیتی نداشت. این بخش ویژه طلابی بود که قدرت تبیلغ نداشتند یعنی بیان خوب یا صدای خوشی نداشتند یا آنکه طلبه درسخوانی بود که میخواست بیشتر مشغول درس باشد.
4-راه دیگر تامین معاش این بود که روحانی در مسجدی امام جماعت شود و در حاشیه امام جماعت بودن، مشکلات دینی مردم را حل کند و مردم نیز هدایایی را به او بدهند، امام جماعت میتوانست در مسجد کلاسهای آموزش مسائل دینی تشکیل دهد، قرآن و احکام به بچه ها یاد دهد و والدین کودک به روحانی هدیه ای دهند که البته این پرداخت با طیب خاطر انجام میشد. در کنار این کارها وعظ و روضه خوانی نیز با هدایایی از سوی مردم همراه میشد. البته هرکسی نمیتوانست شانس امام جماعت بودن را بدست آورد، چه آنکه هم مسجد کم بود و هم آنکه تیپ و قیافه و خوش صدا بودن، وارتباط خوب داشتن با بزرگان آن مسجد نیز در پیدا کردن مسجد دخیل بود.
5-برخی از روحانین نیز دفاتر عقد و ازدواج دایر میکردند و مردم به ازای خواندن عقد و ثبت رسمی آن مبلغی پرداخت میکردند و البته این کار بیشتر حالت موروثی داشت و معتبر بودن این کار به اعتبار خاندان بازگشت داشت، از اینرو تعداد طلابی که از این طریق ارتزاق میکردند محدود بود و بیشتر روحانیان شهری را دربر میگرفت.
6-برخی از روحانیون نیز پس از تحصیل در حوزه علمیه به روستای خود بازمیگشتند و ضمن جوابگویی به مسائل دینیِ روستای خود و روستاهای همجوار -که با درآمدهای مالی نیز همراه بود- به کشاورزی نیز مشغول میشد و خود میتوانست درآمد جداگانه داشته باشد.
7-در برخی از مساجد که مدرسه علمیه نیز در قالب چند حجره در آن قرار داشت، همیشه روحانیانی در دسترس بودند تا کارهای مردم را حل کنند، خواندن نماز میت، تنظیم وصیت نامه، پاسخ به سوالات شرعی، رفع و رجوع برخی از اختلافات مردمی، خواندن عقد موقت که البته با توجه به حساسیت ویژه آن روحانی میتوانست مبلغ بیشتری نیز از مشتری درخواست کند.
8-نکته مهم این است که زندگی اکثریت جامعه در سطح متوسط و بعضا پایین بود و زندگی مردم بگونه ای ساده اداره میشد و خبری از اجاره خانه نجومی و هزینه های زندگی عجیب و غریب خبری نبود از این رو برخی از روحانیان از اقشار متوسط جامعه به حساب میامدند هرچند طیفی از آنها نیز زندگی سختی داشتند.
پیامد های این نوع معیشت بر رفتارهای سیاسی-اجتماعی
الف-این نوع از ارتزاق باعث میشد طلاب و روحانیون در مقابل دولت ها آزادگی داشته باشند و براحتی بتوانند انتقادهای خود را بر دولت ها انجام دهند، چه آنکه خود نیز مسولیت حکومتی نداشتند و این نوع انتقاد کردن نیز بسیار راحت بود.
ب-وابسته بودن ارتزاق به مردم بگونه ای بود که گاه محدودیت هایی را برای روحانیون به ثمر داشت ، آنها مجبور بودند منافع مردم را در تئوریهای دینی تئوریزه کنند اما باید توجه داشت که این نوع وابستگی بگونه ای نبود که مردم بتوانند بر روحانیون تسلط داشته باشند از این رو از آزادی نسبی برخوردار بودند و دین کمتر به منافع آلوده میشد.
ج-پیامد دیگر این نوع ارتزاق این بود که ارتزاق طلبه با دین گره میخورد و بگونه ای تضمینی طلبه در سلک روحانیت ماندگار میشد، بگفته ماکس وبر، برای ماندگار شدن اندیشه باید بتوان معیشت عده ای را با اندیشه گره زد.
د-از منظر سیاسی نیز طیف گسترده ای از مردم متدین سمت و سوی را داشتند و این مساله قدرت سیاسی قوی را در اختیار آنان قرار میداد و انها در تنش ها و رقابتهای سیاسی میتوانستند قوی تر ظاهر شوند.
ه-جایگاه روحانیون در بین مردم بعنوان منتقدین همیشگی وضع موجود مطرح شده بود و انها در مواجهه با مشکلات جامعه براحتی میتوانستند به مردم بگویند که ماکه از اول گفته بودیم.
ضرورت های زندگی امروز
سه تحول اساسی را میتوان در دهه های اخیر در این زمینه مشاهده کرد که تغیر اساسی در نوع معیشت طلاب ایجاد کرده است.
1-زندگی امروزی و هزینه های آن افزایش قابل توجهی یافته است هزینه عروسی و ازدواج، اجاره یا رهن مسکن و هزینه های روزمره زندگی بگونه ای است با شهریه طلبگی نمیتوان پاسخ داد بطور مثال تصور کنید یک طلبه با درآمد دویست و پنجاه هزار تومانی شهریه باید بتواند اجاره خانه، اقساط بجای مانده از عروسی، و هزینه روزانه زندگی را تامین کند که بنظر میرسد بسختی ممکن است انجام شود.
2-با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و قرار گرفتن اسلام بعنوان ایدئولوژی حاکم، و تلاش دولت برای اسلامی کردن ادارات، طلاب و روحانیان در جایگاه ویژه ای قرار گرفتند، از این رو نیاز ادارات به طلاب و روحانیان، از منظر شغلی فرصتی را برای ورود به ادارات و نهاد های دولتی ایجادکرد بگونه ای که کمتر اداره ای را میتوان یافت که با روحانی و طلبه مرتبط نباشد.
3-گسترش ارتباطات و در معرض دید قرار گرفتن سبک های زندگی مختلف، بخشی از طلبه ها را نیز تحت تاثیر قرار داده است، برخی از طلاب رغبتی ندارند تا از طریق روشهای سنتی معاش روحانیان استفاده کند، روشهای سنتی ارتزاق از دین گاهی همراه با تحقیر و منت گذاری بودکه برای طلبه های امروزی خوشایند نیست و میل طلبه ها برای ورود به شغل های دیگر را افزایش داده است.
محل درآمد های طلبه های امروزی:
الف- شغل های موقت: برخی از طلبه ها در طول تحصیل و همزمان با آن برای کمک در تامین معاش به کارهای ساعتی روی میاورند، مشغول شدن به کارهای ساعتی در برخی از موسسات فرهنگی که البته بیشتر برای طلبه های ساکن قم مقدور خواهد بود، این شغل های ساعتی ناپایدار بوده و ممکن است برای چند ماه استمرار داشته باشد، ضمن اینکه درآمد ناچیزی دارد اما میتواند کمی برای زندگی باشد. لازم بذکر است تعداد نسبتا زیادی از اینگونه موسسات فرهنگی و نیمه پژوهشی در قم برقرار است.
ب-تبلیغ های مقطعی: برخی از طلبه ها در ایام تبلیغ(رمضان، محرم، صفر، دهه ولایت، ایام 22 بهمن، راهیان نور) به تبلیغ میروند و چند روزی را برای مردم مسائل اسلامی را میگویند و در برخی از مناطق کشور مردم نذریه ای را برای طلبه در نظر میگیرند. البته در سالهای اخیر بخشی از طلاب رغبتی برای این نوع کارها ندارند. باید توجه داشت این نوع تبلیغ اگرچه در ظاهر سنتی است اما یک فرق اساسی دارد و آن اینکه از سوی برخی از نهادهایی دولتی( سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، اوقاف و...) در قبال این نوع تبلیغ هزینه ای به طلاب پرداخت میشود.
ج- شغل های تبلیغی: برخی از طلاب که علاقمند به تبلیغ هستند برای چند سال در روستایی مستقر میشوند تا پاسخگوی نیازهای دینی مردم باشند و در تربیت دینی اهالی روستا کمک کنند که البته بسیاری از طلاب علاقه ای به این کار ندارند. طلاب علاقمند از کمک های مردمی هم بهره مند میشوند و سازمانهای دولتی نیز کمکی به آنها میکنند.
د-شغل های فرهنگی بسبک امروزی: برخی از طلاب علاقمند به فعالیت فرهنگی که گرایش های نوگرایانه ای دارند موسسه ی فرهنگی تاسیس کرده اند و کارهای فرهنگی نهادهای دولتی مختلف را بصورت پروژه ای انجام میدهند از این رو هم درآمدهای خوبی دارند و هم بودجه های دولتی را بخوبی جذب میکنند ضمن آنکه از منظر منزلت اجتماعی نیز خود را صاحب موسسه فرهنگی و مدیر میدانند که در قیاس با جایگاه طلبه های سنتی وضعیت بهتری را داراست.
ه- شغل های اداری: برخی از طلاب با توجه به زمینه های موجود به سمت شغل اداری میروند( عقیدتی-سیاسی نیروهای نظامی و انتظامی، نهاد رهبری در دانشگاهها، جهاد کشاورزی، سازمان تبلیغات، اوقاف، ارشاد اسلامی، هلال احمر،)بخشی از این طیف از طلاب بمرور روحیه های طلبگی را از دست داده و تبدیل به کارمندان دولتی میشوند و بعضا نیز خودشان به مشکل تبدیل میشوند.
ر-شغل های علمی و پژوهشی: برخی از طلاب در مراکز علمی و پژوهشی مشغول بکار هستند که البته طیفی هستند که از نظر علمی جایگاه بهتری درند، برخی از اینان بعنوان مدرس حوزه علمیه و برخی دیگر بعنوان مدرس دانشگاه مشغول هستند برخی دیگر از طلاب نیز در مراکز پژوهشی وابسته به حوزه علمیه کار علمی و پژوهشی انجام میدهند.
ز- شغل های غیر طلبگی: برخی از طلاب نیز وارد مشاغلی میشوند که با استفاده از مدرک حوزوی و به اعتبار طلبگی نبوده است این طیف از طلاب را میتوان فارغ التحصیلان مراکز حوزوی-دانشگاهی در نظر گرفت که سعی میکنند با مدرک دانشگاهی وارد شغلی شوند و در رشته تخصصی که در دانشگاه تحصیل کرده اند مشغول باشند.
پیامد های تامین معاش بسبک امروزی:
1-مهیا بودن اشتغال نسبی برای طلاب باعث شده است که نوجوانان و جوانان علاقمند برای ورود به حوزه علمیه بیشتر شود و همین مساله کیفت علم و تقوای طلاب و روحانیان آینده را با مخاطراتی روبرو میسازد که نشانه هایی از ان را میشود هم اکنون مشاهده کرد.چه آنکه نگاه شغلی و معیشتی به دروس دینی آسیب های جدی را برای دینداری مردم درپی خواهد داشت. البته لازم بذکر است این انگیزه میتواند انگیزه کمکی باشد و نه انگیزه اصلی ورود به حوزه.
2-بسیاری از بودجه های تبلیغی و فرهنگی دولتی شده است و عمده اشتغال طلاب در این مسیر قرار دارد از این رو دولت با پرداخت این مبالغ، از طلاب انتظاراتی دارد و طلبه و روحانی را مجبور خواهد ساخت در قبال دریافت بودجه دولتی، در زمینه مسائل سیاسی و ... کمک حال دولت باشد و چه بسا تئوری های تفسیر دین را آغشته به مافع دولتی کند که البته باز نشانه های ان را بخوبی میتوان دید. شاید بی دلیل نیست که اینگونه فعالیت ها تاثیر چندانی نیز برجای نگذاشته است.
3- همواره در طول تاریخ یکی از افتخارات روحانیان شیعه این بوده است که در مقابل دولت ها و احیانا جریحه دار شدن مسائل دین آزاده بوده واعتراض خود را اعلام میکردند، اما وابستگی شغلی آنها مانع از آن خواهد بود که بتوانند انتقادها و اعتراضهای خود را مطرح کنند، ضمن آنکه دفاع از دولت و توجیه اشتباهات آنها پشتوانه مردمی روحانیت را تضعیف خواهد کرد که براحتی میتوان نشانه های ان را مشاهده کرد.
4-پشت میز شدن طلاب و روحانیون باعث شده است تا در بین مردم همیشه مواضع انفعالی داشته باشند چرا که بخاطر وابستگی همیشه مجبورند به توجیه و توضیح درباب عملکردها بپردازند.
5-استقلال شغلی برخی از طلاب از مسیر دین، باعث شده است برخی از انها بمرور وابستگی خود را به حوزه علمیه کم کرده و بعدها حوزه علمیه را ترک کنند.