باوجود قرآن و روایات، چرا فلسفه و عرفان بخوانیم؟
وقتی ما معتقدیم نابترین معارف و عقلیات در قرآن وجود دارد و قرآن چیزی کم ندارد چرا باید فلسفه و عرفان بخوانیم؟
خواندن فلسفه و عرفان نوعی ریاضت است که هاضمه فکری و معرفتی انسان را تقویت میکند تا بتواند آنچه را که قرآن یا روایات بیان میکند به بهترین وجه ممکن بفهمد.
(ممکن است بگویند نه دستگاه اداراکی ما آنچنانی است وبدون خواندن فلسفه وعرفان ما می فهمیم؟؟؟ و جالب است می گویند.)
البته لازمه این سخن آن نیست که بگوییم کسانی که فلسفه یا عرفان نخواندهاند قرآن یا روایات را نمیفهمند؛ چون که فهم خود درجاتی دارد. مثلا پیامبر اکرم فرمود: «العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان» این فرموده پیامبر را ابوذر شنید و فهمید، سلمان شنید و فهمید، عرب بدوی و انسان معمولی هم شنید و فهمید و ما و شما هم شنیدیم و فهمیدیم و همه یک سهم عمومی در فهمیدن آن داشته وداریم ؛ اما اگر با توجه به مباحث متطقی و فلسفی کسی بگوید: این تعریفی که پیامبر صلی الله علیه و آله از عقل ارایه کرده تعریفی رسمی است نه ماهوی، در اینجا پیامبر، ماهیت عقل را معرفی نکرده بلکه خاصیت عقل را بیان فرموده است؛ آیا عرب بدوی و فرد معمولی میتواند این گفته را بفهمد؟ یقینا نه! فقط کسی که با مباحث منطقی و فلسفی آشناست میفهمد که تعریف پیامبر تعریف ماهوی نیست بلکه تعریف بالخاصیه است. پس فقط از طریق یک تخصص، بدون آنکه بر روایت چیزی تحمیل کنیم، میتوانیم آن مطلب را درک کرده و بفهمیم.
هر چه انسان در عقلیات و منطقیات یا در عرفانیات و ذوقیات، تدرّب و تجربه وعلم بیشتری داشته باشد از روایات وآیات بهره بیشتری میبرد.
مثلا اگر یک پیام بهداشتی در قرآن یا روایات وجود داشته باشد، آیا یک متخصص در علم پزشکی آن را بهتر درک میکند یا یک آدم معمولی؟ مطمئنا کسی که پزشکی و طب میداند آن را بهتر درک میکند؛ البته نمیگوییم زمانی که فن پزشکی نباشد مردم چیزی نمیفهمند، یقینا میفهمند، ولی فهمی عادی و معمولی خواهند داشت. هچنین در قرآن و روایات پیامهای اقتصادی زیاد است، آیا کسی که در فن اقتصاد کار کرده و زحمت کشیده آن پیامها را بهتر درک میکند یا کسی که سر رشتهای در این علم ندارد؟ یقینا کسی که در اقتصاد کار کرده آن پیامها را بهتر درک میکند.
در بقیه علوم و سایر تخصصها هم همینطور است، در جامعه شناسی، زمین شناسی، کیهان شناسی و غیره کسی که تخصص مربوطه را فارغ از آیات و روایات دنبال کرده باشد بعد وقتی که آیات و روایات را از انبیا و اولیای دین میشنود، یقینا او آنها را بهتر می فهمد و بهتر میپذیرد تا کسی که اصلا این زمینهها در او نیست.
برای مثال به یک ادیب عرض میکنم وقتی که شما به عنوان یک ادیب به قرآن مراجعه میکنید آیا شما فصاحت و بلاغت قرآن را بهتر درک میکنید یا کسی که تخصص جنابعالی را ندارد؟ یقینا شما آن را بهتر درک خواهید کرد. آیا شما در این فهم برتر چیزی را بر قرآن تحمیل میکنید؟ مسلما نه! بلکه بر اساس فهم برتر، بهتر آن را می پذیرید.
البته آدمی که بخواهد این استدلال به ساده گی راقبول نکند بهیچ وجه نمی توان آن اشخاص را تفهیم کرد.
شاید این افراد اگربتوانند می گویند ادبیات عربی را هم کناربگذاریم بخصوص که اکثرآنها را هم اهل تسنن نوشته اند.؟؟؟ چه نیازی است دعواهای بصری ؛ کوفی ؛ شامی و مصری وحجازی را بخوانیم.؟؟؟ درصورتیکه پرواضح است هرچه توانائی اجتهادی درادبیات عربی بیشترباشد بهره فرد ازقرآن وحدیث بیشترخواهد بود.
البته بعضی ها هنوز نخواسته اند علوم دیگررابه رسمیت بشناسند. درصورتیکه تقسیم علوم امری معقول و منطقی است وبه فهم کمک می کند.
همین امر را درتمام علوم چنین است. برای تخصصهای فلسفی، عرفانی ، منطقی، طبی، روانشناسی، جامعه شناسی ؛ نجوم ؛ حقوق؛هنر و .. در نظر بگیرید.