رسول ملکیان اصفهانی

زندگینامه و آثار علمی و پژوهشی و قرآنی رسول ملکیان اصفهانی

رسول ملکیان اصفهانی

زندگینامه و آثار علمی و پژوهشی و قرآنی رسول ملکیان اصفهانی

مشخصات بلاگ
رسول ملکیان اصفهانی

آثار علمی دراین سایت بصورت تخصصی در حوزه قرآن و مفاهیم شناسی می باشد .
و به لطف الهی پدید آمده است که بصورت رایگان (115 جلد) در اختیار عموم قرار می گیرد.

علم مفاهیم شناسی درقرآن ازعلوم نسبتا نو پدید تفسیر و علوم قرآن می باشد .
مطالب آن بویژه منبع مناسب برای پژوهشگران قرآن و پایان نامه ها است.

یاد داشت ها بیشتر دغدغه های استاد می باشد .

بایگانی

 

قانون اول: عشق، یعنی دگرخواهی مطلق، در مقابل

خودخواهى.در حد نثار کردن جان

اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند

عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد

 

قانون دوم : آمادگی برای گذراندن سختى ها و رنج هاى عشق

عشقبازی کار بازی نیست ای دل سر بباز

زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس

 

قانون سوم: آهستگى و پیوستگى

طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل

بیفتد آن که در این راه با شتاب رود

 

قانون چهارم: آداب دانی

هزار نکته باریکتر ز مو این جاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند

 

قانون پنجم: عشق باید به درون یک فرد باشد نه به ظاهر

از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل

کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود

 

قانون ششم: توجه و تمرکز در عشق و بی ادعایى. مقام استغناء از غیر و عین فقر به معشوق

در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید

زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

 

قانون هفتم: در عشق رنجشى وجود ندارد.

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

 

قانون هشتم: نیاز به استاد و راهنما در مسیر عشق.

به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم

که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

 

قانون نهم: بی توقعى عاشق

حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس

دربند آن مباش که نشنید یا شنید

 

قانون دهم: نیازردن معشوق حتى با اظهار عشق.

دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ

که رستگاری جاوید در کم آزاریست

 

قانون یازدهم : فاش نکردن اسرار عشق به افراد نالایق

با مدعی نگویید اسرار عشق و‌مستی

تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی

 

قانون دوازدهم : راهنمایى و هدایت افراد لایق و طالبان واقعى

من که ره بردم به گنج حسن بی‌پایان دوست

صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم

  • رسول ملکیان اصفهانی

مجموعه دوجلدی «جلوه های لاهوتی (شرح زیارت جامعه کبیره)» اثر استاد محمدباقر تحریری به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۱۷۴۴ صفحه به چاپ رسید.

زیارت جامعه کبیره توسط امام هادی(ع) در پاسخ به درخواست فردی برای زیارت بلیغ و کامل امامان بیان شده است.

مضمون زیارت جامعه کبیره، مقام امامت و شأن ائمه اطهار(ع) و وظایف شیعیان در برابر آنهاست. این زیارت را نخستین بار شیخ صدوق روایت کرده و تاکنون شرح های فراوانی بر زیارت جامعه کبیره نوشته شده است.

اثر پیش رو نیز تفسیر این زیارت شریف است که بر اساس دیدگاه های توحیدی، ولایی و اخلاقی نوشته شده و بر پایه کتاب و سنت، با روش مفسیر کبیر قرآن کریم، حضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) سامان یافته است.

برشی از اثر

 

* وَ مَعدِنَ الرَّحمَهِ

 

در این فراز به ائمه(ع) خطاب می کنیم که شما معدن رحمت می باشید.

 

ائمه(ع) معدن و مرکز تمام رحمت های رحمانیّه و رحیمیّه حق تعالی و شئون آن دو می باشند که در هر عالمی بعدی از ابعاد آن را ظهور می دهند؛ یعنی در مرتبه قبل از عالم دنیا، تنها رحمت رحمانیّه ظهور می کند و در عالم دنیا به سبب گستردگی و ابعاد آن، رحمت رحمانیه و رحیمیه با شئونشان ظهور کرده و در عالم آخرت نیز، هم به دلیل ایجاد موجودات و هم به علت رسیدن مؤمنین به کمالاتشان هر دو صفت از طریق وسایط ظهور می نماید؛ چنان که امام صادق(ع) می فرماید: برای خداوند عزوجل از رحمتش مخلوقی است که ایشان را از نورش آفرید و برای آن، رحمتی است از رحمتش که برای ایشان رحمت را آفریده است... . پس به واسطه ایشان گناهان را محو کرده و ناراحتی ها را دفع می نماید و رحمت را نازل می گرداند و اموات را زنده کرده و زندگان را می‌میراند و به وسیله ایشان انسان را امتحان می کند و به واسطه ایشان قضاوتش را در مخلوقاتش اجرا می نماید. راوی گوید: فدایت شوم ایشان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: اوصیا می باشند.

  • رسول ملکیان اصفهانی

خوش نشین بر لب آبی که روان میگذرد

تا که احساس کنی عمر چه سان میگذرد

 

از صـدای گـذر آب چنین میفهمی

تندتر زآب روان عمرِ گران میگذرد

 

گل بدین شوق خود انداخت در آب و آتش

چون گلابش همه جا عطرفشان میگذرد

 

بار سنگین سبب غرق شدن میگردد

هر سبک بار ز دنیا به امان میگذرد

 

میوه از شاخه به ناچار جدا می گردد

آدمی هم ز جهان دل نگران میگذرد

 

تا که دارید زمان بهر خدا کار کنید

چون بخواهید و نخواهید زمان میگذرد

 

آنکه داراست نداند که گذشت ایّام

بر کسانی که ندارند گِران میگذرد

 

«عاصما» بر لبِ آبِ هوس اُطراق مکن

بین چه سان پیر جهاندیده از آن میگذرد

 

شعر از : محمد شیران متخلّص به (عاصم اصفهانی)

به چاپ رسیده در سال 1375 در صفحه 68 کتاب "ای دنیا"

 

این غزل سروده محمد شیران (عاصم اصفهانی) میباشد که بسیار زیبا و دل نشین است. همچنین لازم به ذکر است بیت دوم این غزل ( از صدای گذر آب چنین میفهمی// تندتر زآب روان عمر گران میگذرد) در سال هفتاد و پنج توسط این شاعر در این غزل سروده شده و در کتاب شعر ای دنیای ایشان به چاپ رسیده است، لیکن این بیت به همراه چند بیت دیگر از شاعری دیگر ( زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست و...) و چند بیت از سهراب سپهری (پیله ات را بگشا تو به اندازه پروانه شدن زیبایی) که مشخص نیست چگونه و توسط چه کسی ترکیب شده و یک شعر دست و پا شکسته شده که به نام سهراب سپهری ثبت شده و این ابیات اشتباه در اینترنت و فضای مجازی پخش شده است.

 

لازم به ذکر است:

استاد محمد شیران متخلص به عاصم اصفهانی از بختیاری های مقیم بیدآباد اصفهان، متولد مرداد 1334 (عید قربان 1374 قمری) می باشد. وی از دوران کودکی علاقه به شعر آئینی داشته و مقدمات علوم قرآنی و شعر را نزد پدر ارجمند خود (عاصی اصفهانی) آموخته و سپس از محضر مرحوم استاد عبدالکریم بصیر بهره کافی برده و مراحل پایانی شعر و شاعری را نزد زنده یاد استاد جعفر نوابخش (نوا) گذرانده است.

از عاصم سه اثر ماندگار منتشر شده، یکی بنام «ای دنیا» حاوی اشعار ذوالقوافی، ذو قافیتین، بی نقطه و جدولی و به طور کل اشعاری که از لحاظ صنایع و رعایت فنون شعری کم نظیر می باشد و در سال 1377 به چاپ رسیده است.

و دیگری مجموعه « نیایشگه عشاق» در خصوص کوه و کوه نوردی و اشعار اخلاقی و اجتماعی می باشد که در سال 1389 به چاپ رسیده است.

و سومین مجموعه بنام «حسن ختام» میباشد که این مجموعه شعر که در سال 1398 به چاپ رسید .

  • رسول ملکیان اصفهانی

دین وقومیت واحزاب سیاسی می تواند اسباب وحدت وپیشرفت باشد ومی تواند عامل تفرقه وجنگ وویرانی شود.

عاملی که این سه امرمهم را بهم پیوند می زند واسباب وعلت پیشرفت می شود عقل است.

ادیان الهی (اسلام بمعنای عام ازآدم تا خاتم) همه برپیوند انسانها وبافته شدن انسانها به همدیگرتاکید دارند. می خواهند مردم را درکنارهم وبا همدیگرمهربان باشند. گذشت به همدیگر و احترام متقابل وسلام به یکدیگرودید وبازدید ازهمدیگر وتعاون وهمکاری با هم وصدها عناوین بسیارمهم دیگرهمه گی براین رازالهی نهفته است که مردم بصورت امت واحد ویکپارچه دربیایند. واز حقوق یکسان وهمسان برخوردارباشند.

بخشش وکرامت به انسان؛جانشین خدا بودن؛کارگزار بودن جهان برای آدمی؛امانتدار بودن انسان ازاصول ثابت وتکوینی برای همه انسانهاست. نفس آدمی از هر نوع، سیاه و سفید، عرب و عجم، زن و مرد، در برابر خداوند دارای مقامی رفیع است.  "وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ"( آیه 70 سوره اسراء).

انسان در برابر خداوند دارای دو مقام و جایگاه است: یکی مقام انسان ها در جریان تکوین و آفرینش و دیگری مقام انسان ها در سیر رشد از نقص به سوی کمال.

در مورد اول طبق بیان آیات و روایات بین نوع آدمی، سیاه و سفید، عرب و عجم، زن و مرد، فرقی وجود ندارد و تمام انسان ها دارای مقامی شریف و بلند مرتبه اند.

اما در مورد مقام دوم که در آن انسان دارای اختیار است، آدمی به مقدار بهره مندی از تقوا، دارای ارزش است. به عبارت دیگر، انسان ها همگی به هنگام خلق دارای مقامی یکسان اند، اما زمانی که دارای اختیار می شوند، هر یک به تناسب بهره ای که از تقوا دارند، دارای ارزش هستند. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (آیه 13 ؛ سوره حجرات).

قومیت ونژاد وتنوع اقوام وجغرافیا یکی ازشگفتیهای خلقت است. یعنی با اینکه همه ما ازیک پدر ومادر(آدم وحوا) هستیم ولی داری تنوع قومیت ونژادی هستیم که باعث شناخت ومعرفت ما به همدیگرشود. قرآن، تمام تبعیض‌هاى نژادى، حزبى، قومى، قبیله‌اى، اقلیمى، اقتصادى، فکرى، فرهنگى، اجتماعى و نظامى را مردود مى‌شمارد و ملاک فضیلت را تقوا مى‌داند.

احزاب سیاسی یکی ازاختراعات مهم بشری است که توسط عقل جمعی بوجود آمده است. که نخبه گان جوامع با اساسنامه وطرح وبرنامه دورهم جمع شوند واحزاب مختلفی را طبق قانون تشکیل بدهند واینها افراد فرهیخته ای را که سالها تعلیم وتربیت سیاسی ومدیریتی دراحزاب دیده اند همراه با طرح های پیشرفت عملیاتی واجرائی به مردم معرفی کنند وقوای مختلف اجرائی رابدست بگیرند. احزاب اگردرست وبا برنامه صحیح حرکت کنند سبب شکوفائی مردم وکشورودولت خواهند شد.

لکن این سه امر مهم یعنی دین وقومیت واحزاب سیاسی که علت مهم پیشرفت مردم ودولت وکشوراست با ولایت وسلطه شیاطین جن وانس وگوش درازها ی انسان نما(مستکبرومنفعت طلب نفسانی ) سبب اختلاف وکشمکشها وجنگها وکشتارها شده است.

مهمترین علت فریب مردم وحکومتها افتادن در دام اختلافات دین واقوام واحزاب است. عواملی که می توانست سبب پیشرفت باشد به سبب اختلاف باعث انحطاط و عقب افتاده گی شد.

سوال مهم این است چرا؟

چون اگرمردمی وجامعه ای عقل جمعیشان وفردیشان رشد نکند بدام اختلافات دچار خواهند شد. عقل فردی افراد جامعه اگرخوب رشد کند به عقل جمعی واجتماعی می رسند.

متاسفانه چیزی که درکشورهای اسلامی وجود کامل و رشد کامل ندارد عقل جمعی است. شما ببینید افراد درکشورعراق ؛ پاکستان ؛افغانستان ؛ سودان ؛ و.... مومن ومتدین ویا انسان خوبی هستند لکن بدلیل نداشتن عقل جمعی دچارهزاران عقب افتاده گی بهداشتی ؛ پزشگی ؛ آموزشی ؛ فرهنگی ؛ اجتماعی ؛ شهروندی ؛ حقوق بشری؛ محیط زیستی ؛ معماری وشهرسازی و...هستند.(بعضی بیش از سه هزارشاخص برای پیشرفت کشورتعریف کرده اند. شاخص های علمی ؛ دینی ؛ فرهنگی ؛ اجتماعی ؛ سیاسی ؛ اقتصادی و...).

برای تبلیغ چندین باربه کشورپاکستان سفرکرده ام. درشهرکراچی یکدفعه مشاهد می کردی گوشه ای از شهرتیراندازی است . می گفتند بخاطراختلافات مذهبی(دینی) دو گروه درحال تیراندازی وجنگ خیابانی با هم هستند. فردا می دیدی کسی ترورشد می گفتند فلان حزب شخصی از فلان حزب را ترورکرد. بعد مشاهده می کردی درمحله ای دعوای شدیدی راه افتاده است که ابتدا دونفرازدوقومیت شروع به نزاع کرده اند وکم کم افراد دو قومیت دعوا ونزاع خیابانی را ادامه دادند درحدی که صدها نفرراهی بیمارستان می شدند.

عزیزانی که برای زیارت به عتبات عالیات واربعین به عراق سفرمی کنند ؛ تدین ومهربانی وپذیرائی و اخلاص فوق العاده حسینی(ع) را درمردم می بینند ولکن از عمق جان از وضعیت زیست وبهداشت وحمل ونقل وجاده وصنعت وآموزش و.... آنجا ناراحت می شوند. دلیل این همه فقروعقب افتاده گی همین است که در کناردین(حجت بیرونی) باید ازعقل (حجت درونی) هم استفاده کرد والا درکناربزرگترین وبا عظمترین وجوانان اهل بهشت هم که باشی وقتی از این راز الهی (عقل) بهره کافی و وافی را نبری درزیست عالم دنیا دچارهزاران مشکل می شوی ؛ واین سنت خالق عالم است.

آیا انسان وقتی مریض می شود نباید به دکترمراجعه کند و داشتن دین به تنهائی کافی است؟ هرانسانی وعاقلی می گوید: آری باید به دکترمراجعه کرد. ودر کنار آن دعا وتوسل و...یعنی دین ودینداری.

خوب حالا برای داشتن دکترنیازبه دانشگاه ؛ استاد؛ دانشجو؛ کتاب وصدها لوازم دیگرمی باشد واینها بدست نمی آید مگر باعقل؛همه زیست بشری اینچنین است.(موضوع کلان پروژه دین وعلم).

باید برای عقل کتابها نوشت. عقل یعنی همان که همه کس ازآن درک وفهم دارند وقدر مشترک تمای افراد بشراست. عقل را ازدیدگاههای علم ودین وفلسفه  می توان توضیح داد و خوب است. ولی مراد ما بحثهای تخصصی برای عقل نیست بلکه عقلی که همه آن را می شناسند.

اگربشرعقلش را کمی بیشتر از حد معمول وعرف بشناسد وازآن استفاده کند وبکارببرد بسیاری از مشکلات بشر برطرف می گردد. هرجائی جنگی و عقب افتاده گی دیدید مطمئن باشید آنجا مشکل عدم اهمیت دادن به عقل است.

عقل را نباید مقابل دین ؛ یا عرفان وقلب واشراق ؛ یا علم ؛ یا تجربه و...قرارداد. بلکه عقل از منابع مهم برای بشروپیشرفت بشریت است.

با عقل سلیم دین و علم هم خوب دریافت می شود وارزش های اخلاقی خوب فهم وعمل می شود. انسانهای عاقل متدین نیز بهتردینداری می کنند. با عقل دین وعلم بهترترویج پیدا می کند. انسانهای عاقل اگراهل حزب وگروه هم باشند بهترعمل می کنند.

زیست انسانی وشرافت وحقوق شهروندی ورعایت عدل وانصاف وبشروانسان دوستی وارتباطات سالم وروابط عمومی بین انسانها وطبیعت همه با عقل سامان می گیرد.

رازالهی این است که بشراگرازحجت درونی خودش (عقل) بهره مند شد می تواند زندگی نسبتا خوبی برای خود دراین عالم خاکی وزمینی برقرارکند وبا انواع بلایا ومصیبت ها مبارزه وکنترل ومدیریت کند.(آدم عاقل از دین اکمل نیز برخورداراست).

چندین قرن کشورها وجوامع مسلمانی طلایه دار تمدن های بشری بوده است ؛ لکن بدلایلی امروزازتمدن بشری عقب افتاده است که ازدلایل مهم آن همین عدم توجه به بهره برداری کامل از عقل انسانی است.

اگرکشورهای اسلامی بخواهند عقب افتاده گی چند قرن اخیرخودشان را بنحوی جبران کنند تنها وتنها استفاده ازرازالهی است و آن عقل وعقلانیت است.

ای که هوشیاری ؛ به عقل کوشا بسی

چاکرا بگذرزجهل ؛ تا رسد فریاد رسی                  ( اللهم عجل لولیک الفرج)

  • رسول ملکیان اصفهانی